۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

دستورالعمل اجرایی بیانیه شماره 11 میرحسین به زبان ساده


بعضی ها خوشحالند و فکر می کنند ، چون مردم مثل روزهای اول بعد از انتخابات در خیابانها جمع نمی شوند ، پس هیچ مخالفتی هم با سیستم موجود ندارند.بعضی ها هم می گویند مردم کلا اهمیتی ندارند ، چه باشند و چه نباشند ، ما هرکاری خواستیم می کنیم و خر خودمان را می رانیم.این وسط ، ما می گوییم اتفاقا آنکه هیچ اهمیتی بای نحو کان ندارد همین بعضی ها از هر نوعش هستند.یعنی اینکه مهم نیست خودشان فکر کنند چه مقام و پستی دارند یا چقدر مهم هستند.آنچه اهمیت دارد این است که از نظر ما اصلا مهم نیستند و ما کار خودمان را می کنیم و زندگی عادیمان را می کنیم و کاملا با آنها مخالفت می کنیم و اگر چه اصلا از وضع موجود رضایتی نداریم اما اینطوری هم نیست که قنبرک بزنیم و غصه بخوریم و فکر کنیم دنیا به سر آمده و باید منتظر قضا و قدر شد و یا اینکه زمین و زمان را به آتش بکشیم که آنها هم به آرزوی دلشان برسند و بتوانند ما را به آتش بکشند.ما برای آنکه هم زندگی خودمان را بکنیم و هم مخالفتمان را نشان بدهیم ، کارهای زیر به ذهنمان می رسد ، دیگران هم چیزهایی که به ذهنشان می رسد بگویند نا جمع بندی کنیم و آن وقت همه با هم ، دور هم باشیم و به ما خوش بگذرد و آن بعضی ها هم چون مهم نیستند پس اصلا مهم نیست که چه بر سرشان می آید:
1) سبز می مانیم:به هر طریقی نمادهای سبز رنگ را در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می دهیم ؛ یعنی مچ بند سبز می بندیم ، با خودکار سبز می نویسیم و امضا می کنیم ، مثل روزهای به یاد ماندنی خرداد به خودروهایمان ، پارچه سبز می بندیم و به هر شکل ممکن ، رنگ سبز را در روند روزمره زندگی خود ساری و جاری می کنیم.ترس هم ندارد.کار خلاف که نمی کنیم.این حداقل حقی است که هر شهروند در عقب مانده ترین بادیه های آفریقا هم دارد که برای مثال از مچ بند و شال و خودکار و تزیینات با هر رنگی که می خواهد استفاده کند.
2) مطالعه می کنیم:ما که تلویزیون آقای ضرغامی و شرکا را مدتهاست نگاه نمی کنیم.پس وقتی را که صرف تماشای تلویزیون می کردیم صرف مطالعه خواهیم کرد.روزنامه ها را توقیف می کنند؟خب بکنند!به نشریات قوی مجوز نمی دهند؟خب ندهند!مانع از انتشار کتابها و صدور مجوز برای کتابهای باارزش و غنی می شوند؟خب بشوند!با همه این احوال مطالعه می کنیم.هنوز کتابهای خوب بسیاری در کتابفروشی ها یا کتابخانه های شخصی افراد پیدا می شوند که ارزش خواندن دارند.حتی می توان اقدام به تبادل کتابها و مقالات و نشریات خوب با دوستان و آشنایان کرد.داشتیم فراموش می کردیم که مطالعه می تواند جای ثابتی در برنامه روزمره هر یک از ما داشته باشد.اما شرایط پیش آمده و تحریم تماشای تلویزیون ، به همه ما این فرصت را می دهد که وقت ، صرف مطالعه نماییم.پس بهتر است با کمال میل چنین کنیم.در همین شرایط موجود هم ، به قول شاعر ، خواندنیها کم نیست!من و تو کم خواندیم.
3) با هم مهربانیم:ما که رنگمان یکی است در وهله اول با هم مهربانیم و سپس به مصداق از محبت خارها گل می شود با دیگرانی هم که با ما یک رنگ نیستند ، اما اهل تعصب هم نیستند و دارای عقل و منطق هستند ، مهربان خواهیم بود.ما برخلاف بعضی ها ، معتقدیم همه آنها که اهل این آب و خاکند ، در این مملکت دارای حقند و باید با هم مهربان باشند.ما چون فکرمان این است که هر کس که با ما نیست ، لزوما بر ما هم نیست ، مهربانی می کنیم تا خارها گل شوند.البته به کسانی که چماق به دست گرفته اند و اسلحه کشیده اند ، گل سرخ نمی دهیم و به آنها می گوییم که بهتر است مثل بچه آدمیزاد ، چماق و اسلحه را زمین بگذارند و راهشان را بکشند و بروند.این تنها لطفی است که می توان به این جماعت کرد.در ضمن اینقدر هم خودسر و ناشناس نمانند!
4) دور همیم:بیشتر از پیش ، همدیگر را خواهیم دید و جویای احوال یکدیگر می شویم.اینکه دوست و آشنا و همکلاسی و همکار و هم رنگ و هم میهن ، دور هم بنشینیم و یک فنجان چای بخوریم و احوال هم را بپرسیم ، خیلی خوب است.شاید هم توانستیم به هم کمک کنیم.این وسط برای اینکه خیلی هم مجلس خشک نباشد ، اگر وصال داد کمی حرکات موزون می کنیم.قرار نیست که همه چیز خشک و رسمی باشد.کمی دست می زنیم و می خوانیم و می رقصیم و خوش می گذرانیم تا خیلی هم نفهمیم که چقدر ممکن است سخت بگذرد.گاهی با هم کوه می رویم.اگر کوهها را تعطیل کردند با هم برای شنا می رویم.اگر استخرها و دریاها هم تعطیل شدند با هم فوتبال بازی می کنیم.اگر توپ فوتبال ، نایاب شد با هم پیاده روی می کنیم.اگر هر کاری ما کردیم آنها کارشکنی کردند آن وقت همه با هم ، بیشتر پیاده روی می کنیم.
5) عصبانی نمی شویم:آخر برای چه عصبانی بشویم و حرص بخوریم؟ما که بیشماریم و هوای هم را داریم.کسانی که اندک شمارند و ذات کار و زندگیشان طوری است که روزگارشان از عصبانیت می گذرد باید عصبانی باشند و حرص بخورند.از طرف دیگر ، آنها دوست دارند ما را حرص بدهند تا عمرمان کوتاه شود و زودتر از شرمان راحت شوند ، پس ما هم برای اینکه جانشان در رود اصلا عصبانی نمی شویم تا ببینیم می خواهند چه کار کنند.
6) پول را به بخش خصوصی می دهیم:تا جایی که امکان دارد از خدماتی که دولت بعضی ها ارائه می دهد استفاده نمی کنیم.پیامک را که مدتهاست تحریم کرده ایم.تلویزیونش را هم که نگاه نمی کنیم.تلفن هم ، مگر در موارد خیلی ضروری استفاده نمی کنیم.آنجایی هم که بخش خصوصی ، خدمات مشابه بخشهای دولتی را ارائه می دهد ، حتما به سراغش خواهیم رفت.مثلا وقتی این همه بانک خصوصی وجود دارد چرا باید خدمات بانکیمان را از دولت بگیریم.مگر مازوخیسم داریم؟بالاخره تعارف که نداریم.بخش خصوصی از جنس خودمان است؛یعنی از جنس مردم است!
7) موسیقی گوش می دهیم:فکر کنید به جای اینکه پیچ رادیو و تلویزیون را باز کنیم و مجبور شویم صدا و سیمای بعضی ها را تحمل کنیم ، در محیط خانه یا محل کارمان ، صدای آواز شجریان و ناظری و ... یا صدای ساز شهناز و پایور و علیزاده و مشکاتیان و ... پخش شود.انصافا آرامش بخش است.ارزش آزمایش دارد.

۱ نظر:

sAreh گفت...

the best of the best!!
thumbs up!