۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

زل بزن و دروغ بگو


این پدیده بی حجب و حیایی که متخصص زل زدن به دیدگان میلیونها انسان و وراونه جلوه دادن حقایق است ، همچنان با سرعت در حال رشد و نمو است.یکی از ویژگیهای این پدیده این است که خود را در مرکز جهان می بیند و بر این باور است که حق مطلق است و هر چه می گوید و می کند و می خواهد و می اندیشد عین صواب و مشمول ثواب است ، فلذا منتقد و مخالفش را مستوجب سخیف ترین اتهامات و اهانتها و سزاوار اشد مجازات می داند.مبتلایان به ویروس "زل بزن و دروغ بگو" نمی خواهند و اگر بخواهند هم گویا نمی توانند ببینند و بشنوند آنچه را که دوست ندارند.اگر چه شک دارم که اصلا احساس دوست داشتن ، ولو درباره بدترین چیزها در وجودشان باشد!این دسته از مبتلایان به نوعی قابل سرزنش هم نیستند ، چرا که آنقدر مات و مبهوت حقانیت خودشان هستند که اگر روبه روی آینه بایستند جز سفیدی و اگر در برابر دیگران قرار بگیرند جز سیاهی نمی بینند.باید آرزو کنیم همه بیماران مبتلا به این ویروس یا شفا یابند تا جهانی از شر آنها مصون بماند و یا از پای درآیند تا بیش از این خود و دیگران را نیازارند.
نکته جالب اینجاست که وجود این پدیده ، تنها مختص به زمان ما نیست و از عهد قدیم مردمان بسیاری گرفتار مبتلایان به "زل بزن و دروغ بگو" بوده اند.احساس می کنم حضرت خیام زمانی که رباعی زیر را می سرود ، وضعی مشابه روزگار ما داشت.
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره به آن مشو که می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آن را
چند هفته پیش ، زمانی که هنوز این آتش خرمن سوز ، ته مانده احساسم را نسوزانده بود و امیدی به شفا یافتن مبتلایان بیماری گفته شده داشتم در تایید حضرت خیام دو بیت زیر را نوشتم:
من می نخورم طعنه به مستان نزنم
زخمه ز سر حیله به دستان نزنم
من غره ز می خوردن یاران هستم
تا کاسه به خون میگساران نزنم
امروز ، امیدی به شفا یافتنشان ندارم و چشم امید به دستان هنرمند حضرت عزراییل دوخته ام تا خلقی را از شر مبتلایان رها سازد.تا چه پیش آید!

هیچ نظری موجود نیست: