۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

عملیاتی که برای لو رفتن طراحی شده بود!

در امر سیاست، غیر ممکن، غیر ممکن است و فرض محال، محال نیست. حال اگر سیاست، آغشته به نگاه امنیتی شود، گزاره های فوق، قوامی دوچندان خواهند یافت. جنجالهای اخیر ایجاد شده در مجامع بین المللی، پیرامون آنچه تلاش ایران برای انجام عملیات تروریستی در خاک آمریکا نامیده شده است اگر چه با تحلیلها و موضع گیریهای گوناگونی مواجه شده است، اما همه این موضع گیری ها به نوعی به یک پرسش مشترک ختم شده اند: انگیزه ایران از انجام چنین عملیاتی، به فرض صحت ادعای مطرح شده، چه می توانسته باشد؟

نگارنده معتقد است با در نظر داشتن گزاره های ابتدایی این نوشتار شاید بتوان تحلیلی متفاوت با اظهار نظرهای مرسوم این چند روز، درباره این موضوع ارائه داد و در نهایت به این نتیجه رسید که در صورت صحت ادعای مطرح شده از سوی دول آمریکا و عربستان (که البته به نظر نمی رسد بدون مستندات کافی و محکمه پسند، علنی شده باشد!)، این عملیات، صرفا برای لو رفتن طراحی شده باشد!

مبنای چنین نتیجه گیری می تواند، نکاتی باشد که آشنایان، اطرافیان و همسایگان منصور ارباب سیار، به عنوان متهم اصلی عملیات، درباره شخصیت، ویژگیها و تاریخچه زندگی او گفته اند. از مجموع این اظهارات می توان به این نتیجه رسید که نامبرده فردی شوخ، دلال مسلک، کمی دست و پا چلفتی و احتمالا با ضریب هوشی نه چندان بالا باشد. این ویژگی آخر برآمده از این واقعیت است که یکی از دوستان او در آمریکا گفته است که ایشان چندان به زبان انگلیسی مسلط نیست. حال آنکه حدود 30 سال است در آمریکا زندگی می کند و قاعدتا بعد از این مدت طولانی زندگی در آمریکا هر فردی با ضریب هوشی معمولی می تواند تسلط نسبی به زبان انگلیسی پیدا کند.

انتخاب فردی با ویژگیهای بیان شده برای پیشبرد یک عملیات پیچیده دارای مقاصد سری و فوق امنیتی، آن هم در خاک یک کشور ثالث تنها در صورتی وجاهت پیدا می کند که طراحان و برنامه ریزان عملیات، مصر به اجرایی شدن طرح خود نباشند و ترجیح بدهند عملیات، پیش از اجرا افشا شود!

بررسی شرایط موجود کشور و تنشهای فزاینده میان بخشهای گوناگون حاکمیتِ به زور یک دست شده، به علاوه بحران اقتصادی رو به گسترش در کنار افشای موارد متعدد فساد مالی و اداری در ابعاد کلان، همه و همه، نیاز به ایجاد یک بحران خارجی با هدف سرپوش گذشتن به مشکلات داخلی را بیش از پیش نمایان می سازد.

نگارنده معتقد است طراحان این عملیات، با در نظر گرفتن شرایط گفته شده، اقدام به طراحی یک عملیات جنجالی با هدف پرونده سازی برای ایران و ایجاد بحران بین المللی نموده اند. از این رو ضمن انتخاب ارباب سیار، شرایطی را فراهم کرده اند که وی در برقراری ارتباط با قاچاقچیان مواد مخدر در مکزیک، ناخودآگاه توجه سرویسهای امنیتی آمریکا و مکزیک را جلب نماید.

طراحان عملیات، اطمینان خاطر داشته اند که به دلیل شرایط فعلی حاکم بر جهان، لو رفتن این عملیات، موجب حمله نظامی به ایران نخواهد شد اما باعث افزایش فشارهای اقتصادی و سختگیریهای بین المللی می شود. افزایش تحریمها، سهل الوصول ترین نتیجه این عملیات به ظاهر نافرجام است. در نتیجه، می توان گناه تمامی نابسامانیهای اقتصادی کشور را به گردن دشمنان خارجی انداخت که علیه ملت! ایران توطئه کرده اند و باعث ایجاد زحمت و دردسر برای این ملت شریف شده اند. به عبارت دیگر می توان مدعی شد بعد از هشت سال ترکتازی جناح راست حاکمیت در مجلس و شش سال عنانگردانی آنها در قوه مجریه، قدرتهای خارجی با ایجاد فشار اقتصادی مانع از به بار نشستن زحمات حضرات شدند. وگرنه در اثر زحمات شبانه روزی این جماعت، کشور در آستانه جهش بزرگ علمی و اقتصادی و ....بوده است! در این شرایط هر انتقادی، به منزله همسویی با دشمنان خواهد بود و در نتیجه می توان به شدت با منتقدان و مخالفان داخلی برخورد و آنها را سرکوب کرد. ایجاد چنین فضایی به ویژه با درنظر گرفتن در پیش بودن انتخابات مجلس در ماههای آتی و نگرانیهای انکار نشدنی مقامات عالیرتبه از تبعات احتمالی برگزاری انتخابات در شرایط عادی می تواند امکان مدیریت و مهندسی فضای انتخابات را فراهم نماید. از سوی دیگر، افشای این عملیات، می تواند منجر به ایجاد مشغولیت ذهنی برای کنشگران بین المللی و در نتیچه ایجاد فضای تنفس برای پیگیری مذاکرات و فعالیتهای پشت پرده، به ویژه در مقوله انرژی هسته ای شود. پیامد داخلی این جنجالها هم، ایجاد همبستگی در میان بدنه مردمی حاکمیت که در اثر عوامل گوناگون، دچار شک و تردید شده اند و همچنین منحرف کردن اذهان از آشفتگی های موجود در عرصه های مختلف همچون موضوع فساد مالی، سرکشیهای رییس دولت و ... خواهد بود. از این رو هیچ دور از ذهن نیست که در روزهای پیش رو شاهد یک پروپاگاندای گسترده برای بسیج افکار عمومی و برگزاری تظاهرات و راهپیمایی های خودجوش!!! ضدآمریکایی باشیم.

واقعیت این است که در سوی دیگر ماجرا، یعنی دولت آمریکا هم لو رفتن عملیات صرفه داخلی فراوانی دارد. به ویژه در شرایطی که باراک اوباما و حزب دموکرات نگران کاهش محبوبیت و از دست دادن کرسی ریاست جمهوری هستند، مانور گسترده بر این عملیات می تواند، دست بالا را در مبارزات پیش رو در اختیار دموکراتها بگذارد و فشار جمهوری خواهان بر آنها را کاهش دهد. از این رو بدیهی است که دولت آمریکا نیز از فاکتور مبالغه در این فقره به خوبی بهره خواهد برد.

از سوی دیگر انتخاب سفیر عربستان به عنوان هدف عملیات مورد بحث نیز می تواند در راستای افزون کردن فشار های بین المللی به ایران ارزیابی شود. عربستان، دارای نفوذ فراوان در میان کشورهای عربی است و ایجاد تنش با عربستان به منزله ایجاد تنش با کل جهان عرب منهای سوریه خواهد بود. تنش با جهان عرب، به ویژه در شرایطی که همه همسایگان جنوبی ایران، شیخ نشین های کوچک عرب هستند، بیش از هر چیز، دور زدن تحریمها و مبادلات مخفیانه تجاری را پرهزینه و مشکل می کند. بدیهی است که برنده واقعی این شرایط دلالانی هستند که از قِبَل تحریمها و فشارهای اقتصادی، پورسانتهای کلان دریافت کرده و زندگی خود را دگرگون کرده اند. و البته کیست که نداند این طبقه، ریشه در چه بخشها و نهادهایی دارند!

در مجموع می توان گفت، با فرض صحت مدارک موجود نزذ آمریکا و عربستان، طراحان عملیات تروریستی، به طور کامل به اهداف خود رسیده اند و همه فعل و انفعالات داخلی و بین المللی در راستای تامین اهداف و خواسته های آنها پبش می رود. مسلما قتل سفیر عربستان سعودی در آمریکا یا منفجر کردن سفارت اسراییل، تا به این حد نمی توانست منشا خیرات و برکات برای این گروه شود! باید منتظر ماند تا گذر زمان واقعیتهای این پرونده جنجالی را عیان کند، اما تا آن زمان بد نیست اگر همه ما بتوانیم سریال "لبه تاریکی" را بار دیگر با دقت به تماشا بنشینیم!