۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

انتخابات سالم


محبوبترین سیاستمدار همه اعصار و قرون در سراسر جهان ، خیلی دلشکسته و غمگین هستند از اینکه عده ای می گویند انتخابات مساله دار بوده است و می گویند چرا بقیه هم مثل ایشان فکر نمی کنند که سالم ترین انتخابات تاریخ بشریت در ایران برگزار شده است.ما هم از آنجا که مثل ایشان فکر می کنیم انتخابات خرداد 88 از همه نمونه های مشابه ، سالم تر و بهتر و با حال تر بوده است به منظور روشن شدن اذهان عمومی و هدایت همه افراد به راه راست ، ویژگیهای یک انتخابات سالم را به اطلاع همگان می رسانیم:
1) در یک انتخابات سالم فرد پیروز حدود 25 میلیون رای از 40 میلیون رای را به خود اختصاص می دهد و سپس ، حدود 25 میلیون نفر به نتیجه انتخابات اعتراض می کنند.
2) انتخابات سالم ، انتخاباتی است که نتایج آن در همان نخستین ساعات رای گیری بدون کوچکترین خطا ، در رسانه های نزدیک به نامزد پیروز اعلام می گردد.
3) در انتخابات سالم ، پیش از پایان رای گیری ، ستاد نامزدهای رقیب نامزد پیروز مورد حمله قرار گرفته و طرفداران آنها کمی کتک می خورند.
4) در انتخابات سالم ، اگر لازم باشد رای یکی از نامزدها از تعداد نفرات فعال در ستاد انتخاباتیش هم کمتر خواهد بود.
5) اگر انتخاباتی سالم بود در زمان اعلام نتایج تعداد آرای یکی از نامزدها در ساعت 1 نیمه شب از تعداد آرایش در ساعت 6 صبح بیشتر خواهد بود.به عبارت دیگر با گذشت زمان اعلام نتایج ، آرای یکی از نامزدها کم می شود.
6) در یک انتخابات سالم ، هر کس با نفر پیروز نبود قاعدتا علیه کل رژیم است و می توان هر بلایی به سرش آورد.
7) وقتی انتخابات سالم برگزار شود ، فرد پیروز چون خیلی محبوب و مردمی است ، در همه مکانهای عمومی و خصوصی با محافظ حاضر می شود تا مبادا در اثر استقبال بیش از حد ، مردم آسیب ببینند!
8) انتخابات سالم انتخاباتی است که فقط نفر برنده و حامیانش فکر کنند سالم بوده است.بقیه که اهمیتی ندارنداگر هم اهمیت داشته باشند در حد خس و خاشاکند.
9) انتخابات سالم ، انتخاباتی است که بعد از آن ، اجتماع بیش از یک نفر در هر مکان خطرناک تشخیص داده شود.
10) برنده یک انتخابات سالم به خاطر شدت اعتماد به نفس و شادمانی ، تلاش خواهد کرد همه رقبا و طرفدارانشان تا حد امکان ، دستگیر ، زندانی و اگر هم شد محو شوند.
11) انتخابات سالم ، انتخاباتی است که اصلا مهم نیست همه دنیا به برنده آن تبریک می گویند یا نه!
12) انتخابات سالم ، انتخاباتی است که بعد از آن هر گونه تشییع و تدفین و ترحیم نیاز به مجوز شورای عالی امنیت ملی داشته باشد.
13) انتخابات سالم ، ارتباط مستقیم با کارخانه های نوشابه سازی دارد.
14) مسئول برگزاری سالم ترین انتخابات به جای اینکه برای برگزاری و تضمین سلامتی انتخابات بعدی در سمتش ابقا شود ، متولی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی می شود تا این سلامت انتخاباتی را به دانشگاهها تسری دهد و دانشگاهیان را سلامت کند.
15) بعد از یک انتخابات سالم ، همه مردم خوشحال و شاد خواهند بود و در محلهای کار خود شدیدا باانگیزه کار خواهند کرد و رشد اقتصادی به طرز عجیبی زیاد می شود.
پیشنهاد منطقی:وقتی به این قشنگی می توان انتخابات سالم برگزار کرد ، خوب است انتخابات سالم را دوباره تکرار کنند تا نفر برنده رایش بیشتر از دفعه قبل بشود.
توضیح عکس:یکی از مسئولان برگزاری سالم ترین انتخابات ، که ترجیح می دهد چهره اش نمایان نشود تا ریا نشده باشد.

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

احکام نیروهای خودسر


با تشکر از سردار ، فرماندهی محترم سپاه که از احتمال محاکمه نیروهای خودسر خبر داده اند و با توجه به اینکه همین احتمالش هم مایه مباهات و شادمانی و پایکوبی و دست افشانی است و از آنجا که هنوز یادمان نرفته که قبلا هم در قضیه کوی دانشگاه در سال 78 و ماجرای ترور چهره خائن و جاسوس و وابسته و برانداز و ...(جای خالی را با فحشهای مورد نظر خودتان پر کنید) ، موسوم به سعید حجاریان ، نیروهای خودسر کلا محاکمه و به سزای اعمالشان رسیدند ، اطمینان داریم که این بار هم نیروهای خودسر ، محاکمه و احتمالا به اشد مجازات ، به شرح زیر خواهند رسید:
1) یک نفر سردار ، فرمانده محترم که به نظر می رسیده خودسر باشد ، از کلیه اتهامات تبرئه خواهد شد.وی بلافاصله از خاتمی ، موسوی و کروبی شکایت کرده و برای انتخابات مجلس (البته اگر انتخاباتی برگزار شود) نامزد می شود.
2) یک نفر سرهنگ ، جانشین سردار ، فرمانده محترم که به نظر می رسیده خودسر باشد پس از اثبات اینکه اصلا خودسر نبوده و با سردار ، فرمانده محترم هماهنگ بوده است ، از کلیه اتهامات تبرئه خواهد شد و با ارتقاء درجه ، در جایگاه سردار ، فرمانده محترم ، مشغول به کار خواهد شد.
3) یک نفر سرباز وظیفه به اسم صفرقلی پلنگ نژاد(لازم است اسمش شبیه اروجعلی ببرزاده ، سارق معروف ریش تراش در ماجرای کوی دانشگاه باشد) به اتهام سرقت یک عدد شیشه نوشابه در حین انجام وظیفه به شش ماه حبس تعلیقی و یا پرداخت 10000 ريال جزای نقدی بدل از حبس محکوم خواهد شد.
4) مقتوله وظیفه نشناس ، ندا صالحی آقا سلطان ، که به طور خودسر ، سرش را در مسیر گلوله قرار داده بود به دلیل تشکیک در دقت تیراندازی برادران ، و اصابت گلوله در مکانی غیر از سر و سعی در متشنج کردن فضا ، شانس آورد که همان جا مرد وگرنه به اتهام مذکور به 15 سال حبس و اعدام محکوم می شد.
5) مقتول وظیفه نشناس ، محسن روح الامینی ، که به طور خودسر ، دهانش را به جای سرش در مسیر مشت و لگد و چوب و چماق قرار داد ، به اتهام تشویش اذهان عمومی و آسیب زدن به اموال عمومی و ایجاد استهلاک در باتوم و شوکر مامور مربوطه ، شانس آورد که همان جا مرد وگرنه به اتهام مذکور به 15 سال حبس ، 10 سال تبعید در مناطق بد آب و هوا و اعدام محکوم می شد.
6) چهره خودسر ، میرحسین موسوی ، به اتهام ثبت نام خودسرانه در انتخابات ریاست جمهوری ، تلاش خودسرانه برای پیروزی در انتخابات و جلب خودسرانه رای مردم و پافشاری خودسرانه بر دفاع از حق و رای مردم و همچنین قبول خودسرانه نخست وزیری در سال 60 و اداره خودسرانه کشور در دوران جنگ و همچنین برگزاری خودسرانه نمایشگاه نقاشی و خرید خودسرانه میوه و تربار از بازار روز محل ، بدون انجام هماهنگی با خانم زهرا رهنورد و همچنین همه اقدامات خودسرانه دیگر به 30 سال زندگی در سیبری ، تحت نظر نیروهای کشور دوست و برادر ، روسیه و سالی یک بار اعدام خودسرانه محکوم می گردد.
7) روحانی خودسر ، مهدی کروبی ، به اتهام ثبت نام خودسرانه در انتخابات ریاست جمهوری ، تلاش خودسرانه برای پیروزی در انتخابات و جلب خودسرانه رای مردم و پافشاری خودسرانه بر دفاع از حق و رای مردم و افشای خودسرانه مسائل مرتبط با شیشه نوشابه و باتوم و تشکیل خودسرانه حزب اعتماد ملی و وارد کردن خودسرانه مسائل ناموسی به رقابتهای انتخاباتی با سوء استفاده از سن و سال ننه جونش و یک سری اقدامات خودسرانه دیگر که احتمالا در آینده افشا خواهد شد به 25 سال زندگی در استان سین کیانگ چین و سالی یک بار اعدام خودسرانه محکوم می گردد.
کلمه ها و ترکیبهای تازه:
خودسر=خودش سر دارد ، سرش روی خودش است ، سرش به سمت داخلش است و به همین خاطر ترسناک است
توضیح عکس:چهره یک نیروی خودسر که عکسش به شکل خودسرانه منتشر شده است

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

آیا اینها ، همان دشمنان ملت ایران نیستند؟


رییس دولت نهم به عنوان شخصی که قاعدتا خود را جزو مسئولان مهم کشور می داند در سخنان پیش از خطبه های نماز جمعه افاضاتی فرمودند که بسیار قابل تامل به نظر می رسد.مهمترین نکته و در عین حال عام ترین بحث قابل طرح در این باب آن است که ظاهرا ایشان علاقه ای به وجود آرامش در کشور و پیگیری مطالبات مردم و مخالفان از مجاری قانونی و مسالمت آمیز ندارند.البته عملکرد مجموعه تابع ایشان در کارشکنی و ایجاد محدودیت و ممنوعیت برای مخالفان دولت ، نشان از این رویه داشته است اما ، ایشان به هر دلیل تا روز جمعه این خواسته قلبی خود را این چنین عریان بر زبان نیاورده بود.در موضوع برخورد و دستگیری چهره های محبوب و مطلوب مردم که اگر چه مانند آن جناب 24 میلیون رای!!!ندارند و به اندازه ایشان مورد علاقه مردم نیستند ولی همین میزان اندک!!! محبوبیتشان هم برای آقای رییس دولت و اطرافیانشان غیر قابل تحمل است ، نیاز به بیان نکته ای نیست و تنها می توان گفت که بیار آنچه داری ز مردی!!! به پیش.
اما آن قسمت از بیانات که گفتند برخوردهای خشن با معترضان کار دشمن بوده است ، از زوایای گوناگون قابل بررسی است.نخستین سوالی که به ذهن می رسد اینکه اگر آن همه خشونت کار دشمن بوده است و شخص آقای رییس ، رضایتی از بگیر و ببندها و خشونتها نداشته اند دلیل خط و نشان کشیدنهای روز جمعه ایشان چیست؟در روزهایی که درگیری های خیابانی میان مخالفان آقای رییس دولت نهم و نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی در جریان بود ، وزارت کشور دولت ایشان بارها و بارها با صدور اطلاعیه ، معترضان را تهدید و از هرگونه تجمع در خیابانها بر حذر داشت.از سوی دیگر فرمانده هان نیروی نظامی هوادار ایشان و همچنین نیروی انتظامی بارها با افتخار از برخورد با معترضان سخن گفتند و به عبارت دیگر مسئولیت همه برخوردها را بر عهده گرفتند.بعد از افشای جنایات کهریزک نیز فرماندهی نیروی انتظامی از برخورد با عوامل متخلف که اتفاقا از کارکنان رسمی پلیس ایران بودند خبر داد.اکنون این پرسش ایجاد می شود که آیا از دید رییس دولت نهم ، وزارت کشور دولت ایشان و بزرگترین کارتل اقتصادی و نظامی حامی وی و نیروی انتظامی مملکت ، عوامل دشمن هستند؟!بدیهی است که اینطور نیست!!!شاید هم منظور ایشان این است که معترضان در این دستگاهها نفوذ کرده و با خودشان برخورد خشن کرده اند.طبیعتا هر کودکی می تواند به چنین ادعایی بخندد.شاید هم ایشان در این باره مدارکی دارند که همه از آن بی خبرند ، کما اینکه درباره اتهاماتی که در مناظره ها به افراد گوناگون وارد کردند مدعی وجود مدارکی بودند که هیچگاه کسی آنها را ندید.در این حالت یک گزینه دیگر باقی می ماند.آن هم اینکه رییس دولت نهم ، حرف دل اکثریت جامعه ایرانی را بر زبان آورده و نیروهای عرب وابسته به حزب الله لبنان که در کار سرکوب مردم ایران بوده اند را دشمن نامیده است.اگر چنین باشد واقعا باید از ایشان تقدیر کرد.نگارنده نیز مانند همه ایرانیانی که ذره ای به این آب و خاک علاقه دارند نمی تواند بپذیرد که فجایع و جنایتهای به بار آمده در خیابانها و بازداشتگاهها در روزهای پس از انتخابات کار ساکنان این ملک و ایرانیان نجیب و شریف باشد.به همین دلیل از فرضیه غیر ایرانی بودن عوامل این جنایات غیرانسانی با کمال میل استقبال می کنم.نکته ای که این فرضیه را قابل باورتر می سازد حضور عوامل عرب وابسته به حزب الله لبنان و بعضی گروههای فلسطینی در جریان سرکوب ملت ایران بود.از طرفی مسائلی نظیر تجاوز به انسانهای دربند و سوءاستفاده جنسی از اسرا در تاریخ و فرهنگ ایرانی جایی ندارد اما در تاریخ اعراب به کرات مشاهده شده است.پس طبیعی است از اینکه گروههایی نظیر حزب الله لبنان و حماس فلسطین به عنوان دشمن این ملت معرفی شوند استقبال کنیم و امیدوار باشیم که اعلان این امر از طریق یکی از مقامات ، مقدمه قطع ارتباط ایران با این گروهها و پایان سوءاستفاده آنها از منابع ملت ایران باشد.هر ایرانی وطن پرست و میهن دوستی از اعماق وجود آرزو دارد که مسئول این جنایتها هموطنان او نباشد.آقای رییس دولت نهم توجه داشته باشند که ایرانیان واقعی ، هموطنان خود را دشمن نمی پندارند.نکته پایانی اینکه در صورت صحت نقش گروههای عرب در سرکوب ملت ایران ، مسببین دخالت این گروهها در این قضایا باید پاسخگوی خیانتی که به ملت خود کرده اند باشند و دولت ایران باید ارتباط خود را با گروههای مذکور که ماهیت تروریستیشان را آشکار نموده اند بلافاصله پایان بخشد.فراموش نمی کنیم که در روزهای بعد از انتخابات ، سران حزب الله و حماس درباره مسائل داخلی ایران اظهارات مداخله جویانه فراوانی داشتند.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

کیهان را توقیف نکنید!مرتضوی را برکنار نکنید!


در نخستین روزهای تغییر رییس قوه قضاییه ، شایعه برکناری سعید مرتضوی و توقیف روزنامه کیهان موجب خنک شدن دلهای دردمند فراوانی شد و در عین حال هیچ یک از دلهای مذکور این شایعات را باور هم نکرد.در واقع آن خنک شدن دل به مصداق عبارت مشهور وصف العیش ، نصف العیش بود و گرنه برای هر انسان عاقل و بالغی مانند روز ، روشن است که تا زمانی که همه یخهای قطب آب نشوند و کل خشکیها غرق نگردند و خلقت کلا زیر و رو نشود هیچ یک از این دو اتفاق رخ نخواهد داد و البته من کلا مخالف به حقیقت پیوستن این شایعات هستم.امیدوارم رییس قوه قضاییه اگر هیچ کار دیگری هم از دستش بر نیامد و یا مصلحت به ایشان اجازه نداد که خیلی اقدامات را انجام دهد ، فقط و فقط در جهت حفظ منافع ملی و رعایت حقوق بشر ، مانع از تحقق این شایعات شود.دلایل مستدل و متعددی نیز برای این درخواستها دارم.
روزنامه کیهان نباید توقیف شود ، زیرا سخنگوی رسمی حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی است.نگارنده برای اینکه با ماهیت و ذات واقعی جمهوری اسلامی آشنا شوم ، کیهان را می خوانم و به آن روزنامه ومدیر مسئول واقعا مسئولش علاقمندم.بسیار خوشحالم که در این مملکت حاکمیتی وجود دارد که به طور شفاف و به دور از هر گونه پرده پوشی در قالب یک روزنامه دولتی همه دیدگاهها و تلقیات خود را راجع به مسائل گوناگون بیان می کند.از کانال کیهان می توان فهمید که حکام جمهوری اسلامی درباره روشنفکران و اندیشمندان و چهره های برجسته کشور چه تفکری دارد.روزنامه کیهان قادر به افشای هویت واقعی و نیمه پنهان همه کسانی است که در فاصله سالهای 57 تا 84 با فریب دادن مردم ، وانمود می کردند چهره هایی انقلابی و مردمی و در حال خدمت رسانی هستند ، غافل از آنکه همگی دزد ، وابسته ، جاسوس ، مواجب بگیر سایر کشورها(البته بلا نسبت روسیه) و در فکر براندازی بوده اند.من از روزنامه کیهان خیلی ممنونم که برای نخستین بار در تاریخ علوم سیاسی جهان ثابت کرد چهره های حاضر در حاکمیت یک نظام سیاسی ، می توانند همزمان با برخوردار بودن از پست و مقام در یک نظام سیاسی در حال مذاکره و تلاش برای براندازی آن باشند.نه تنها نگارنده ، که ایمان دارم همه خوانندگان کیهان ، از این روزنامه ، که البته صدیقترین و بادانش ترین مفسر دین و در عین حال شاقول دین و مسائل دینی در جمهوری اسلامی می باشد ، آموخته اند که بر مبنای آموزه های دینی چگونه با مخالفان و منتقدان خود برخورد کنند.کیهان به همه ما یاد می دهد که می توان در صورت نیاز ، به هتک حرمت و حیثیت افراد پرداخت و هر چه که صلاح بود ، حتی دروغ و افترا بر زبان آورد تا مصلحت تامین شود و اینها نکات بسیار مفید و مهمی است که هر مخاطبی می تواند از کیهان بیاموزد و به راحتی آن را در زندگی شخصی به کار ببندد.و چه نیکوست پیرو مسلک کیهانیه شدن ، چرا که به انسان مجوز تقید به روشها و منشهایی می دهد که در هیچ مرام و مکتب دینی و اخلاقی ، مجاز شمرده نمی شوند.از قدیم هم که گفته اند:الانسان حریص بما منع.امثال نگارنده هم کم نیستند که از دوره طفولیت تحت تعالیم اخلاقی بوده اند و به آنها گفته اند دروغگویی ، تهمت زدن ، فحاشی ، هتک حیثیت از دیگران و... افعالی مذموم به شمار می آیند.اما مرام و مسلک کیهانیه همه اینها را مجاز می داند و انسان با ورود به آن به راحتی می تواند همه آنچه که از کودکی بد می دانست را ناگهان ، مجاز و اخلاقی و شرعی بشمارد.در ابتدای همین بند گفتم که کیهان نباید توقیف شود زیرا سخنگوی رسمی حاکمیت است و بر این ادعا مصرم ، زیرا مدیر مسئول این نشریه توسط شخص اول مملکت تعیین شده و به طور مستقیم ، تحت نظر و با هماهنگی عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی ، روزنامه را اداره می کند.از این روست که امیدوارم کیهان ، همواره مستدام بماند تا همه ما بتوانیم از خوان ادب و اخلاق آن بهره ببریم و با زوایای کمتر آشکار شده جمهوری اسلامی ، بیش از پیش آشنا گردیم.بدیهی است که دانستن حق مردم است!
و اما سعید مرتضوی عزیز!من به ایشان سالهاست که ارادتمندم.این ارادت ،البته از روی ترس از ایشان نیست بلکه فقط از روی ارادت است.به هر حال زحمات فراوان ایشان در این سالها هرگز از ذهن هیچ انسان منصفی محو نمی شود.توقیف مطبوعات و محاکمه قلم به دستان مزدوری که در واقع مواجب بگیر استکبار جهانی بودند اما خود را به شکل اصحاب مطبوعات در آورده بودند ، محاکمه دانشجویان پلی تکنیک در ماجرای نشریه موج و بسیاری بگیر و ببندهایی که ایشان با نیت خیر و خدایی انجام دادند همگی شایان ذکر و تقدیر است.بدیهی است که الاعمال بالنیات!و انسان وقتی می شنود که عده ای به قصد عقده گشایی و تسویه حساب شخصی ، شایعه برکناری ایشان را مطرح می کنند احساس بدی پیدا می کند.تعارف نداریم.مرتضوی ، نماد عدالت گستری دستگاه قضایی کشور در 10-15 سال اخیر بوده است و شایسته است که محکمتر از قبل به فعالیت خود ادامه دهد.نام مرتضوی ، مساوی با بی طرفی و انصاف دستگاه قضایی ایران است و چه بی انصافند کسانی که در دل آرزوی نبودن این سمبل عدل را دارند.آرزو دارم سعید مرتضوی ، همچنان بر مقام خود پا بر جا بماند تا عدالت بماند.البته باید این نکته را هم اضافه کنم که تا پیش از مطالعه روزنامه کیهان برداشت و درک من از مفهوم عدالت چیز دیگری بود و در مورد برادر سعید مرتضوی تصور اشتباهی داشتم که خوشبختانه به لطف مطالعه کیهان موفق به اصلاح افکار انحرافی و التقاطی خود شدم.از این روست که از مسئولان قضایی می خواهم که کیهان را توقیف نکنند و مرتضوی را برکنار نکنند.

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

اعطای تسهیلات ویژه افشاگری


حضرات عضو مجلس شورای اسلامی!!!از همه شما سپاسگزارم.واقعا زحمت می کشید.همین که در این شرایط بسیار عادی و آرام و شاد که همه مشکلات کشور حل شده ، تصمیم گرفته اید به جای بیکار بودن و گذران ایام در تعطیلات تابستانی به داد مردم بیچاره و بی پناه آمریکا و غرب برسید برای هر ایرانی ، مایه افتخار و سربلندی است.آدمی لذت می برد وقتی می بیند نمایندگان مجلس کشورش به معنای واقعی کلمه ، بنی آدم اعضای یکدیگرند!برای آنهایی که نمی دانند دلیل این همه قدردانی و سپاسگزاری از نمایندگان چیست ، می گویم که آقایان و البته خانمهای عضو مجلس زحمت کشیده اند و 20 میلیون دلار بودجه از محل صندوق ذخیره ارزی برای افشای موارد نقض حقوق بشر در آمریکا و اروپا تصویب کرده اند.اطمینان دارم که مردم آمریکا و اروپا از شنیدن این خبر آنچنان ذوق زده خواهند شد که به خیابانها بریزند و برای مجلس ما بوق بزنند.آنوقتها که این بودجه را شما عزیزان تصویب نکرده بودید ، افتضاحات گوانتانامو و ابوغریب را خود دولت آمریکا افشا کرد ، پس بدیهی است که از حالا به بعد که مجلس ما هم وارد عمل شده است تنبان حقوق بشر از پای این کشورها خواهد افتاد.البته خوشحالی ما ، بیشتر از این است که در کشور خودمان هیچ مشکل اینچنینی نداشته و نداریم.چند وقت پیش بعضی از عوامل آمریکا و استکبار جهانی ، مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی شایعاتی را مبنی بر نقض حقوق بشر در کشور مطرح کردند ولی مشخص شد که این موضوعات از ریشه نادرست بوده است.یک روز گفتند در خیابانهای تهران عده ای به نتایج سالمترین انتخابات برگزار شده در همه اعصار و قرون اعتراض کرده اند و در نتیجه افرادی مانند ندا صالحی آقا سلطان ، سهراب اعرابی ، محسن روح الامینی ، مهدی سهرابی و ... کشته شده اند.اما هیچگاه برای این مدعیات سراپا کذب خود ، دلیل و مدرکی ارائه ندادند.روز دیگر گفتند دختری به نام ترانه موسوی ، دستگیر شده و بعد به او تجاوز شده و در نهایت به قتل رسیده است.گذر زمان نشان داد که در طول تاریخ ان کشور سه عدد ترانه موسوی وجود داشته است که اتفاقا همگی زنده و سر و مر و گنده هستند.یک روز دیگر آمدند و ادعا کردند در کهریزک بازداشتگاهی بوده است که افراد در آن تحت شکنجه بوده و احتمالا مورد تجاوز واقع شده اند اما بعدا بر همگان واضح و مبرهن گشت که در کهریزک به جز آسایشگاه سالمندان و معلولان ، که اتفاقا با نیات خیرخواهانه مشغول فعالیت است ، هیچ تاسیسات و سازه دیگری وجود ندارد.از طرف دیگر ، در کشور ما ثابت شده است که زندانیان از نهایت رفاه و آسایش برخوردارند و در خانه های استخردار دوران زندان را می گذرانند و از سونا و جکوزی استفاده می کنند و اینقدر به آنها خوش می گذرد که هوای برگشتن به خانه نمی کنند.به همین خاطر بدیهی است که باید به فکر مردم بینوای کشورهای دیگر ، به ویژه آمریکا و اروپا باشیم.اصلا همین که آدم می بیند اعضای مجلس کشورش با نمایندگی مردم آن کشور ارضا نمی شوند و داوطلبانه نماینده مردم دیگر کشورها هم می شوند ، ناخودآگاه اشک شوقش می آید.
از طرف دیگر باید از شما نمایندگان عزیز ملت ایران ، آمریکا ، اروپا و سایر نقاط جهان که لطف کرده اید از صندوق ذخیره ارزی (کیسه خلیفه) برای افشای نقض حقوق بشر در همه نقاط جهان به جز ایران ، روسیه ، ونزوئلا و چین(که طبیعتا به هیچ عنوان با این مشکل مواجه نیستند)بودجه اختصاص داده اید بسیار سپاسگزاری بنمایم.لااقل از این به بعد بخش خصوصی می داند که برای دریافت تسهیلات از صندوق ذخیره ارزی باید در چه کشورهایی و در چه زمینه هایی سرمایه گزاری کند.مثلا می توان با شرکت آدم فروشی نوکیا در زمینه خرید و فروش دستگاههای شنود شراکت نمود.شرکتهای مهندس مشاور می توانند در زمینه طراحی تاسیسات مرتبط با افشای نقض حقوق بشر در همه نقاط مورد نظر سرمایه گزاری کنند.تولید کنندگان عزیز هم خوب است به فکر سرمایه گزاری در امر تولید آلات و ادوات افشاگری برای استفاده در نقاط مد نظر مجلس باشند.
در پایان بار دیگر از همه نمایندگان محترم ملل دنیا در مجلس شورای اسلامی که این همه زحمت برای حل مشکلات دنیا می کشند تشکر نموده و امیدوارم با شلاق خوردن کروبی ، تنها مشکل حقوق بشر در کشور خودمان هم حل شود و ما هم به عنوان شهروندان ایرانی بتوانیم با خیال راحت در امر افشاگری علیه کشورهای بی تربیت دنیا سهیم شده و بالاخره از این سفره ای که پهن شده لقمه حلالی برای زن و بچه مان ببریم.البته امیدوارم زودتر از ما ، برادران حماس و حزب الله لبنان به سمت سفره مذکور حمله نبرند.

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

گردش هلو!


بعضی ها ، بعضی وقتها یک حرفهایی می زنند که آدم نمی داند در مقابل آن چه واکنشی نشان بدهد.حالا اگر این گونه حرفها ، ماهی یک بار یا سالی یک بار گفته می شد خوب بود،شاید آدم می توانست بفهمد چه واکنشی نشان بدهد اما اگر یکهو در یک گفت و گوی 45 دقیقه ای ، همان بعضی ها یک ریز یک حرفهایی بزنند ، آدم نمی داند راجع به کدامش چه واکنشی نشان بدهد!!!
اینکه بعضی ها فکر می کنند در این مملکت کابینه دهم تشکیل شده و به روی خودشان نمی آورند که همان کابینه نهم تا اطلاع ثانوی دوره اش تمدید شده است را بی خیال می شویم و سعی می کنیم راجع به بعضی حرفها یک واکنشهایی نشان بدهیم تا خدای ناکرده بعضی ها فکر نکنند ، ما و دیگران لالمونی داریم و هر چه بگویند ما همین جوری به ایشان زل می زنیم و توجه می کنیم و آن وقت باز هم هر چه دلشان خواست بگویند و خوششان بیاید.انصافا تو بمیری این دفعه با تو بمیری دفعه های قبلی خیلی توفیر دارد.امتحانش هم مجانی است.البته شاید یک مقدار درد داشته باشد.
تصور کنید که طرف ، پزشک مملکت و استاد دانشگاه است و چهار سال ، وزیر بهداشت بوده است.وقتی که می خواهند ایشان را برکنار کنند برای اینکه تقدیری هم شده باشد می گویند فلانی مثل هلو می ماند.آدم دلش می خواهد ایشان را بخورد.در این رابطه یک سری نکات باید مد نظر قرار گیرد.نخست اینکه وزیر سابق باید خدا را شکر کند که به او لقب هلو داده اند و نگفته اند طرف مثل شلغم ، چغندر ، هویج یا خربزه یا حتی گلابی است.دوم اینکه باید خوشحال باشد که با اینکه دلشان می خواست ایشان را بخورند این کار را نکردند.زیرا در این روزها مشخص شد که خیلی ها را که قرار نبود بخورند زحمت خوردنشان را کشیدند با یک لیوان آب هم فرو دادند.البته کسانی هم هستند که ادعا می کنند کشته شده اند ولی خورده نشده اند.سوم اینکه با به یاد آوردن سبزی کاری بعضی ها در فیلمهای تبلیغاتی و اعلام ماهیت هلوی یکی از وزرای سابق باید منتظر بود از این به بعد نام هیات وزیران به باغ میوه ها و یا میدان میوه و تره بار تغییر کند.همچنین وزرای فعلی هم بهتر است خودشان اعلام کنند ترجیح می دهند چه میوه ای باشند تا مبادا به آنها از میان این همه میوه و سبزی عنوانی اعطا شود که دوست نداشته باشند.برای اینکه با علم بیشتری نظر بدهند می توانند فیلم کارتونی مزرعه سبزیجات را هم دوباره ببینند.
و اما ، عزیزی که به عنوان وزیر وزارت فخیمه اطلاعات معرفی شده اند سوابق درخشان مرتبطی نظیر تدریس برای نیروهای اطلاعاتی دارند.البته مشخص نیست ایشان چه دروسی را تدریس می کردند اما واقعا همین که به جامعه معلمان و مدرسان توجه شده است ، بسیار مهم و ارزشمند است .رویمان به دیوار ، قصد ما این نیست که با مجموعه فخیمه وزارت مذکور شوخی کنیم.چون واقعا این کار ، نیاز به دل و دماغی دارد که ما نداریم.فقط با توجه به سوابق ایشان و پستی که این دوست عزیز ، نامزد آن شده اند می خواهیم خواهش کنیم استاد معارف1 دانشجویان دانشکده برق علم وصنعت برای تصدی وزارت نیرو ، استاد اخلاق دانشجویان دانشکده عمران علم وصنعت برای وزارت راه ، استاد تنظیم خانواده دانشجویان پسر دانشکده معماری علم و صنعت برای وزارت مسکن و شهرسازی و استاد متون عربی دانشکده صنایع علم و صنعت برای وزارت صنایع نامزد شوند.برای سایر وزارتخانه ها هم به همین ترتیب شایسته سالاری شود.فقط مهم این است که افراد در علم و صنعت تدریس کرده باشند.
حالا می رسیم به اینجا که ظاهرا ادامه کابینه نهم ، نمونه گردش نخبگان اعلام شده است.البته از آنجا که ما خودمان نخبه نیستیم تا کنون در گردش نخبگان هم نبوده ایم ولی در عین حال نمی دانستیم نخبگان وقتی می خواهند گردش کنند به کابینه می روند.پیش بینی می شود از این به بعد ، در مقابل عبارت "هیات دولت" ، داخل پرانتز بنویسند:"گردشگاه نخبگان".البته باید از این موضوع استقبال کرد چون انصافا فضای سبز پاستور در همه این سالها دراختیار مافیای قدرت و ثروت و هاشمی و خاتمی و کروبی و موسوی بود و این جای بسی خوشوقتی است که از حالا به بعد نخبگان هم می توانند در آن گردش کنند.البته چهار سال پیش گفتند 70 میلیون ایرانی قرار است برای گردش به آنجا برده شوند اما مطالعات نشان داده است که این همه آدم در آن مکان ، جا نمی شوند و بهتر است فعلا نخبگان گردش کنند تا بعد فضای مناسب برای بقیه فراهم شود.در ضمن باید توجه داشت که در این گردش ، اولویت با نخبگان هلو است.
نتیجه گیری منطقی:لطفا کلیه نخبگان هلویی که در هر زمینه ای سابقه تدریس دارند برای گردش ثبت نام کنند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

سیاه ، سفید است!


یادش به خیر مناظره های انتخاباتی میرحسین موسوی که در یکی از آنها خطاب به ملت ایران گفت:ما با پدیده اعجاب انگیزی رو به رو هستیم که به دوربین نگاه می کند و به راحتی دروغ می گوید و می گوید سیاه ، سفید است.انگار این پدیده شگفت انگیز حالت مسری دارد و مانند قارچ در حال رشد و توسعه است!یک بنده خدایی که پدرش یک زمان در این مملکت صاحب منصب بوده است و انگار هر سال در آستانه 28 امرداد و 29 اسفند فرصت ابراز وجود پیدا می کند ، زحمت کشیده و در یک مصاحبه ، ابعاد جدیدی از تاریخ معاصر ایران را کشف کرده است.مثلا ایشان فرموده که 28 امرداد کودتا رخ نداد و دکتر مصدق هم در ملی کردن صنعت نفت نقش ناچیزی داشت.با توجه رشد پدیده مذکور که به نظر می رسد سرعت رشدی معادل سرعت گسترش آنفولانزای خوکی دارد احتمالا مبتلایان به این پدیده در روزهای پیش رو ، مدعیات زیر را مطرح نمایند:
1) آمریکا را سیدحسن نصرالله و حزب الله لبنان کشف کردند.
2) ایران خودرو و سایپا رتبه های نخست کیفیت و کمیت تولید در میان خودروسازان جهان را دارند.
3) گوشت گوسفند به بهای هر کیلو 1000 ریال به مردم عرضه می شود.
4) برج میلاد اولین برج مخابراتی از این نوع در جهان است که فن آوری آن مانند خانه های امن ،تنها در اختیار بعضی هاست.
5) مصدق با کمک فتحعلیشاه قاجار نصف ایران را در قالب دو قرارداد ترکمنچای و گلستان به روسیه فروخت.
6) در دو ماه گذشته مردم ایران خیلی خوشحال بودند و به همه داشت خوش می گذشت و مراجعه به بیمارستانها به یک هزارم تقلیل یافته است.
7) کروبی و موسوی و خاتمی از اعضای بلند پایه ساواک بوده اند و هرگز در جمهوری اسلامی مسوولیتی نداشته اند.
8) روزنامه های کیهان ، جوان و وطن امروز پرشمارگان ترین روزنامه های تاریخ مطبوعات جهان هستند.
9) در 10 سال گذشته هیچ نشریه ای در ایران توقیف نشده و تعداد روزنامه ها به صورت روزشمار در حال افزایش است.
10) اگر چه در 27 سال بعد از انقلاب هر روز یک سانحه هوایی در کشور داشتیم اما در 4 سال گذشته این آمار صفر شده است.مدارکش هم موجود است.
11) آمریکا و اروپا چند سال است که فرو پاشیده اند و آنچه که امروز به این نام می بینیم برادران روس و ونزوئلایی ما هستند که چندی پیش موفق به فتح سرزمینهای اروپا و آمریکا شده اند.
12) دولت چین اصلا مسلمانان این کشور را سرکوب نکرده و اتفاقاتی که در چین افتاد مربوط به مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بوده است.
13) ترانه موسوی و ندا آقا سلطان هنوز به دنیا نیامده اند و در عین حال اعلام کرده اند در صورت تولد از میرحسین و کروبی شکایت خواهند کرد.
14) زلزله بم ناشی از عملکرد خاتمی و اصلاح طلبان بود و بهزاد نبوی و تاج زاده و حجاریان و امین زاده اعتراف کرده اند از برنامه ریزان آن زلزله بوده اند.ماستهایی که در دولتهای قبل به مردم می فروختند سیاه بوده است و در دولت نهم نخستین بار در تاریخ ، مردم از ماست سفید استفاده کردند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

تحریمها اثری بر اقتصاد گوسفندان ندارد


در راستای اینکه یکی از مسوولان برای اینکه ادای مردم را در بیاورد و بگوید خیلی مثل مردم است گفته که اگر گوشت گوسفند گران است ، مردم گوشت گاو بخورند ؛ رییس اتحادیه گوسفندان در حالیکه سعی می کرد وانمود کند این حرف ، هیچ اهمیتی ندارد در این باره به اظهار نظر پرداخت.این گوسفند گفت:ظاهرا ایشان قصد دارد با تحریم گوشت گوسفند از اهرم کاهش تقاضا استفاده نموده و قیمت گوشت گوسفند را پایین بیاورد اما اشتباه می کند چون تحریمها اثری بر اقتصاد گوسفندان ندارد.وی در توضیح این ادعا افزود:ممکن است شما آن جاهای ما را که می خورید بتوانید از طریق گاو تامین کنید ، ولی پشم ما را که نمی خورید.گاو هم پشم ندارد.چرم دارد.در ضمن این مسوول محترم اگر خیلی مرد است برود به جای کله و پاچه گوسفند ، کله و پاچه گاو را بخورد.گوسفند مذکور در عین حال ضمن دعوت از گاوها به افزایش قیمت گوشتشان در راستای حمایت از گوسفندان ، گفت:البته در اطراف ما گوسفندان ، گرگهای زیادی هم هستند که همسو با این تحریم گوشت گوسفند ، می خواهند به ما حمله کنند.وی با بیان اینکه ما برای مقابله با تاثیرات تحریم بر اقتصاد گوسفندان از تکنیکهای مخابراتی استفاده می کنیم در توضیح این تکنیکها گفت:در نقاطی از دنیا ، وقتی ارائه همه نوع خدمات توسط شرکت مخابرات قطع شود یا شرکت مذکور تحریم گردد باز هم سود آن شرکت بالا می رود.ما در این مورد تحقیق کردیم و روش آنها را پسندیدیم.از این به بعد اگر گوشت ما تحریم شود ، به جای آنکه خودمان یا گوشتمان را کیلویی بفروشیم از روشهای جایگزین استفاده می کنیم.یکی از این روشها ، شبیه کاری است که طباخی ها انجام می دهند.یعنی قیمت هر تکه از گوسفندان را جدا حساب می کنند.وی گفت:این روش مثل آن است که برای جبران خسارت ناشی از قطع و تحریم پیام کوتاه ، شرکت مخابرات ، هزینه مکالمات را ثانیه ای حساب کند.ما همچنین از این به بعد پشممان را به صورت سانتی متری می فروشیم.وی افزود:در نهایت اگر اوضاع خیلی خراب بود ، خودمان را به سایر کشورها ، نظیر روسیه می فروشیم که تازه بیشتر هم به ما می رسد.وی یکی دیگر از راهکارهای جلوگیری از افت قیمت گوسفند را پایین آوردن سطح تولید نامید و گفت: به همین منظور ، وسایل پیشگیری از بارداری در سطح وسیعی بین گوسفندان عزیز توزیع شده است تا با کاهش زاد و ولد ، قیمت گوشت گوسفند باز هم افزایش یابد.
لازم به ذکر است گوسفند مذکور در تمام مدت صحبت ، لبخند بر لب داشت و مدام پره های دماغش را تکان می داد.بعد از پایان گفت و گو ، خبرنگاران در اطراف مرتع گوسفندان به گشت و گذار پرداختند و متوجه شدند که آنچه از دید رییس اتحادیه گوسفندان ، گرگ نامیده شده بود تعدادی خرگوش سیاه و سفید یا خال خالی بودند.
یادآوری تاریخی:همسر پادشاه فرانسه در قرن هجدهم ، وقتی شورش مردم در اثر گران شدن نان را دیده بود به همراهانش گفت:اگر نان گران است ، کیک بخورند.اگر اشتباه نکنم انقلابیون ، به فاصله کمی ، گردن ایشان را به گیوتین سپردند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

انقلاب کردیم که پالایشگاه بسازیم


جناب استاد ، آقای دکتر بادامچیان چند روز پیش طی بیانات خیلی مهمی فرموده بودند که انقلاب فرزندان خودش را نمی خورد ، بلکه آنها را پالایش می کند.به دنبال این بیانات ، خیلی ها به فکر فرو رفتند و خیلی ها در خودشان فرو رفتند و خیلی ها کلا فرو رفتند و این فرو رفتگیها در مجموع آنقدر زیاد شده است که بازتاب جهانی پیدا کرده است.گزارشها حاکی از لرزیدن تن ماکیاولی ، مارکس ، هگل و بسیاری دیگر از چهره های سرشناس و به اصطلاح صاحبنظر علوم سیاسی در گور ، پس از شنیدن این بیانات حکیمانه می باشد.جمع بندی این فرورفتگیها به شرح زیر است:
1) احتمالا این برادر عزیز ، تفاوت میان رستوران و پالایشگاه را خوب متوجه نیستند.
2) خوب شد انقلاب پالایش می کند ، اگر می خواست بخورد چی می شد؟
3) شاید انقلاب فرزندانش را پالایش می کند ، پدرانش را می خورد.چون نوع برخورد با هاشمی ، کروبی ، موسوی و خاتمی شبیه خوردن می باشد.
4) مشخص نیست که جناب استاد ، آقای دکتر جزو فرزندان انقلاب هست یا نه و اگر هست جزو پالایش شدگان می باشد یا جزو خورده شدگان.البته یک نفر می گفت من را کشتند!!!
5) یک نفر دیگر پیشنهاد داد از این به بعد به جای زندان از عبارت پالایشگاه استفاده شود.
6) ظریفی سوال کرد که چطوری است بعضیها کلا هیچوقت قابل پالایش شدن نیستند و در تمام طول تاریخ در حال خوردن یا پالایش کردن دیگران می باشند؟
7) یک نفر از آن دورها فریاد می زد این چطور پالایش کردنی است که یک عده فرزندان برای پالایش می روند یک جاهایی به جایشان یک عده ای می آیند که اصلا به نظر نمی رسد جزو فرزندان بوده باشند.
8) نسبت مسوولین پالایشگاهها با انقلاب مشخص نشده است.
9) پس قاعدتا انقلاب باید با فرزندان خودش یک کاری بکند.
نتیجه گیری منطقی:انقلاب کردیم که پالایشگاه بسازیم.

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

برادر دلاور! قاطعتر قاطعتر!


در راستای اینکه یکی از نمایندگان مجلس که عضو کمیسیون اجتماعی هم هستند فرموده اند که نیروهای انتظامی ، نظامی ، امنیتی و لباس شخصی در برخورد با معترضان به میزان کافی قاطعیت نداشته اند و به منظور اینکه خدای ناکرده این عدم قاطعیت یک وقت ، زبانم لال از روی عدم آگاهی نبوده باشد ، به استحضار کلیه نیروهای مذکور می رسانیم که قاطعیت کافی ، به شرح زیر می باشد:
1) به جای استفاده از اسپری فلفل و گاز اشک آور از اسپری گاز خردل یا گاز سیانور!!! استفاده شود.در این صورت معترضان و مخملیها بلافاصله سر جایشان خشک شده و می توان هیکل خشک شده آنها را برای آنکه درس عبرت شود به سهولت به موزه عبرت منتقل کرد.
2) به جای استفاده از باتوم و شوکر از گرز استفاده شود.زیرا یک نیرو با گرز مثل 5 نیرو با باتوم بوده و موجب صرفه جویی در مصرف نیرو و افزایش بهره وری می شود.همچنین معترض مخملی احتمالا با یک ضربه گرز همان بلایی به سرش می آید که قرار بود با 10 ضربه باتوم و چماق بیاید.
3) به جای استفاده از موتور در عملیات خیابانی از وسایل نقلیه مربوط به عملیات بیابانی مانند تانک و نفربر و هاورکرافت در خیابانها استفاده گردد.اینطوری قاطعیتش بیشتر می باشد.
4) به منظور بیشتر بودن قاطعیت ، به جای استفاده از اسلحه کمری کالیبر کوچک از دوشکا ، کاتیوشا ، آر پی جی و انواع موشکهای زمین به زمین و هوا به زمین استفاده شود.
5) بهتر است برادران عزیز ، حالا که دارند زحمت می کشند و به خیابانها می آیند لباسهای رسمی خودشان را هم بپوشند تا معترضان کلا بترسند و فکر نکنند چون لباس برادران شخصی است از قاطعیتشان کاسته می شود.
6) مناسب است که به جای نگهداری معترضان مخملی در بازداشتگاههای خوش آب و هوا یا مکانهایی نظیر کهریزک که به تهران نزدیک هستند از امکانات کشورهای دوست و برادری مثل روسیه ، ونزوئلا ، دماغه سبز و بوتسوانا استفاده شده و معترضان با هواپیماهای روسی به نقاط دوردست این کشورها فرستاده شوند تا قاطعیت را تا انتهایش بفهمند.بالاخره دوستی و برادری به درد همین موقعها می خورد.
شعار:برادر دلاور!قاطعتر قاطعتر!

توضیح عکس:جمعی از برادران که به میزان کافی قاطعیت نداشته اند.

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

اصولا بیکار است اما خیلی زرنگ می باشد


در راستای اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و با توجه به لزوم واگذاری امور به بخش خصوصی در جهت ایجاد رونق اقتصادی و با عنایت به اینکه اصولا رمالی و کف بینی و هر شغل دیگری اگر در راستای خدمت به مردم و از جنس مردم باشد هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است و به منظور استخراج حال میرحسین موسوی که می گفت با رمالی و کف بینی مشکل دارد و می خواهد این قبیل مسائل را با کمک سفارت انگلیس و فرانسه ، در جامعه ریشه کن نماید اما دستی از غیب برون آمد و نگذاشت که بنماید آگهی فوق به دست ما رسید که حاوی نکات خیلی مهمی به شرح زیر است که چون ما نتوانستیم آن را شرح بدهیم در قالب پرسش چند گزینه ای مطرح می نماییم.در ضمن تعداد گزینه ها با توجه به اهمیت پرسشها متفاوت است.


*مهر و محبت فی مابین: صاحب آگهی قادر است محبت فی مابین!
1)به نظر شما محبت فی مابین...
الف)زیاد می شود.
ب)کم می شود.
ج)مساوی می شود.
د)نمی شود.


2)منظور از فی ما بین،
الف)عروس و مادرشوهر است.
ب)داماد و مادر زن است.
ج)دو هوو است.
د)محمود و اسفندیار است.
ه)اصلاح طلب و اصولگرا است.
و)لباس شخصی و لباس رسمی است.
ز)خلاف شئونات است.

*بخت گشایی:بخت گشایی از جمله خدمات صاحب آگهی می باشد که معلوم نیست بقیه آن چیست.
1) بخت گشایی...
الف)برای زندانیان سیاسی است.
ب)به منظور کاهش آمار دختران مجرد است.
ج)کار خوبی است.
د)برای یک نفر انجام دادند سوار شده پیاده هم نمی شود.
ه)چون مثل بخت آزمایی است کار بدی است.


*گشایش کسب و کار:آدم نمی فهمد که ایشان می خواهند گشایش کنند یا کسب و کار.امر مسلم اینکه کلا به مصدر گشودن علاقمند می باشند.
1) گشایش کسب و کار یعنی...
الف)ایشان در زمینه ثبت شرکتها فعالیت دارند.
ب)ایشان با اتحادیه های صنفی ارتباط خوبی دارند.
ج)ایشان کارچاق کن هستند.
د)فارغ التحصیلMBA هستند.


2)با عنایت به عبارت گشایش کسب وکار، نامبرده...
الف)از طرفداران دولت است و می خواهد نمودارهای دولت را با این کار خوشگل تر کند.
ب)شوت است و نمی داند الان وقت کسب و کار نیست.
ج)می خواهد الگوی کاسبی خودش را در جامعه گسترش دهد.
د)سرمایه دار است و می خواهد کسب و کارهای ورشکسته را بازگشایی کند.
ه)خبر ندارد که خیلی وقت است به طرحهای زودبازده تسهیلات نمی دهند و برای این روضه ها کسی گریه نمی کند.

*رفع چشم زخم:عبارت مذکور بسیار غامض است.
1) رفع چشم زخم نشان می دهد که صاحب آگهی...
الف)متخصص چشم پزشکی است.
ب)طبع شاعرانه ای دارد و جای مضاف و مضاف الیه را عوض کرده است.
ج)نمی داند زخم چشم را عمل می کنند ، رفع نمی کنند.
د)منظورش زخم و جراحتی است که چشم دارد ، مثل الاغی که شاخ دارد.
ه)ویزیتور شرکتهای داروسازی است.

*ترس و گریه کودکان:این بخش ماجرا بسیار دراماتیک و در عین حال نوستالژیک است.
1)ترس و گریه کودکان...
الف)خوب است اما برای همسایه.
ب)از گرسنگی است.
ج)منجر به خیس کردن جای آنها می شود.
د)با دیدن صاحب آگهی قطع شده و کودکان کلا برای همیشه ساکت می شوند.
ه)ناشی از دیدن تصاویر هولناک و یا برخی چهره ها در تلویزیون است.

*رفع اختلافات خانوادگی:به این می گویند گرفتن نبض بازار در کسب و کار؛ یعنی صاحب آگهی نیاز مشتریان را شناخته است.
1)رفع اختلافات خانوادگی...
الف)کار آسانی است.
ب)به چه کسی چه ربطی دارد؟
ج)مثل رفع اختلافاتی است که بین گروههای سیاسی وجود دارد.
د)به زندان نیاز دارد.
ه)نداریم.
و)در کوتاهترین زمان ممکن و با خدمات پس از فروش.
ز)از اعتراف گرفتن سخت تر است.
ح)با انواع اسپری فلفل ، گاز اشک آور ، باتوم ، زنجیر ، چماق ، کلت کمری کالیبر کوچک ، کلاشنیکف ، دوشکا ، کاتیوشا و هر چه شما بخواهید به صورت تضمینی.

*سر کتاب:این عبارت انسان را به فکر فرو می برد.
1)سر کتاب...
الف)را بریدند.
ب)کچل است.
ج)می پیچند.
د)می ایستند.
ه)جای نشستن نیست.


2)با توجه به عبارت "سر کتاب" کدام گزینه به ذهنتان می رسد؟
الف)سر را با فتح سین بخوانیم یا با کسر سین یا حتی با ضم سین؟
ب)اگر سرش به تنش می ارزید که سر نداشت.
ج)کتابی که سر داشته باشد از علایم آخرالزمان است.
د)برو بابا!حال نداری.


*استخاره تلفنی انجام می شود.
1)با توجه به عبارت مذکور ،اولین چیزی که دوست دارید بگویید چیست؟
الف)به روح اعتقاد داری؟
ب)اونجای آدم دروغگو!(جایش را خودتان انتخاب کنید)
ج)با شرایط موجود ، حق داری خجالت نکشی مرتیکه!!!

*مراجعه با وقت قبلی:این قسمت نشان دهنده مهم بودن صاحب آگهی می باشد.
1)با عنایت به عبارت فوق ، به نظر شما صاحب آگهی ...
الف)پزشک است.
ب)وکیل است.
ج)آرایشگر است.
د)تعمیرگاه مجاز بنز است.
ه)یکی از مقامات مهم است.
و)اصولا بیکار است اما خیلی زرنگ می باشد.

با درنظر گرفتن کلیت آگهی ، اکنون می توان به سوالهای زیر جواب داد:
1)با دیدن آگهی نخستین واکنشی که از شما سر زد چه بود؟
الف)فحش کش دار دادم.
ب)ناخودآگاه به یاد برخی از اعضای خانواده صاحب آگهی افتادم.
ج)آرزو کردم صاحب آگهی در خیابان با نیروهای رسمی لباس شخصی ملاقات داشته باشد.


2)پس از مطالعه آگهی احساس کردید در کدام دوره تاریخی زندگی می کنید؟
الف)دوران پارینه سنگی
ب)دوران شاه سلطان حسین صفوی
ج)دوران انقلاب سرخ
د)دوران انقلاب مخملی
ه)دوران نور
و)یک دوره خیلی مهم





۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

من متعلق به همه ملت هستم


با توجه به اينكه من متعلق به همه ملت ايران هستم و در راستای اینکه یک دوست عزیز معلوم الحال مجهول الهویه‏ای به دنبال افشای سند انقلاب مخملی، خواستار رمز گشایی و تحلیل یکی از سرودهای انقلابی مخملی شده بود و متن آن را برای ما ارسال نموده بود، ما هم به خاطر مردمی بودن فراوانمان مجدداً از معاونت "لباس شخصی‏های ضد انقلاب مخملی" سرویس مذکور خواستیم نسبت به بررسی و تحلیل این سرود اقدام نماید که نتیجه آن و به شرح زیر منتشر می‏شود:


*توپولویم توپولو*
ترجمه : من خیلی تپل هستم
فرضیه 1 : من در ناز و نعمت زندگی می‏کنم و این باعث می‏شود که در ملاحظات سیاسی فقط به مردم شمال شهر توجه نمایم.
فرضیه 2 : خوشی زده زیر دلم یا یک کمی آن طرفتر از زیر دلم و باید انقلاب مخملی کنم.
فرضیه 3 : من محمدعلی ابطحی هستم. خیلی چاق شدم کاشکی کسی پیدا می‏شد و مرا وادار می‏کرد به زور 20 کیلو از وزنم را کم کنم.
فرضیه 4 : من روح احمد بورقانی هستم. این امر نشان دهنده آن است که انقلابیون مخملی ، چشم به امدادهای غیبی داشته‏اند اما چون برادران تا صبح بیدار بودند این توطئه ناکام مانده است.


*صورتم مثل هلو*
ترجمه : برای حفظ سلامتی صورتم از ماسک هلو استفاده می‏کنم.

ترجمه تحت اللفظی: خیلی خوشگلم.پوستم خیلی خوب است.
فرضیه 1 : تأیید فرضیه 1 جمله قبل است. می‏خواهند بگویند که در زمره مرفهین بی‏درد و بی‏تربیت جامعه هستند.
فرضیه 2 : می‏تواند نشان دهنده ارتباطات نامشروع انقلابیون مخملی با چهره‏های زیبا و عروسکهای هالیوودی نظیر آنجلینا جولی، بردپیت و خانم سارا پیلین باشد.
فرضیه 3 : هلو می‏تواند نوعی اسم رمز باشد. در واقع با استفاده از لفظ هلو می‏خواهند بگویند انقلاب مخملی، مثل هلو که می‏رود توی گلو، به راحتی به نتیجه می‏رسد.


*دست و پاهام کوتاهه*
ترجمه : دستها و پاهای من کوتاه هستند.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند در حکم نوعی گرا دادن به سرویسهای امنیتی و جاسوسی دشمن باشد. به این معنا که ما واقعاً نمی‏توانیم رأی مردم را بگیریم و دستمان از قدرت کوتاه شده است.
فرضیه 2 : اگر چه به ظاهر قدرتمان کم است، اما به شکل مخملی و نرم و در راستای ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه براندازی می‏کنیم.


*چشم و ابروم سیاهه*
ترجمه : چشمها و ابروان من سیاه رنگ است.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند نشان دهنده سوء استفاده از زنان برای جذب مردان در انجام انقلاب مخملی باشد. به نظر می‏رسد جمله بعد از این عبارت به قرینه معنوی حذف شده باشد. در جمله حذف شده به گیسو و ساق و کمر و قد و بالای رعنای زنان و دختران ستاد مخملی اشاره شده است.
فرضیه 2 : رهبران انقلاب مخملی قصد سوء استفاده از عواطف همه نژادها را داشته‏اند و این امر با هدف استفاده از آنها در انجام انقلاب مخملی بوده است. هدف اولیه آنها همراه کردن سیاه پوستها بوده است.


*مامان خوبی دارم*
ترجمه : از مادر خوبی برخوردار می‏باشم.
فرضیه 1 : منظور از مامان خوب، ملکه انگلستان می‏باشد که اگرچه ظاهری مهربان و خوب دارد اما در واقع روباه پیر استعمار است.
فرضیه 2 : منظور، مادر چند نفر از آقازاده‏های آشوبگر است که در واقع همسر یکی از آقایانی می شود که با دو نفر دیگر از آقایان هم قسم شوند پشت هم را خالی نکنند.
فرضیه 3 : مراد از این عبارت می‏تواند تحریک عواطف مادران باشد تا راضی شوند فرزندانشان را برای مشارکت در انقلاب مخملی به خیابانها بریزند و حتی خودشان هم آنها را همراهی کنند. در واقع این جمله نوعی لوس کردن و ننر بازی بچه‏های مخملی برای مادرانشان است.
فرضیه 4 : مخملیها خیلی بی غیرت هستند و از خوبیهای مادرشان در ملا عام تعریف می کنند.


*می‏شینه توی خونه*
ترجمه: در خانه می‏نشیند.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند نوعی رد گم کردن باشد در واقع معنای اصلی این جمله آن است که مادران اصلاً نباید در خانه بنشینند و باید با فرزندانشان در براندازی نرم، مشارکت داشته باشند.
فرضیه 2 : شورای رهبری انقلاب مخملی با خانه نشین کردن مادران، به دنبال کشتن راحت‏تر فرزندان آنها بود.
فرضیه 3 : شورای رهبری در خانه می‏ماند و بقیه را به خیابانها می‏کشاند.
فرضیه 4 : رهبران انقلاب مخملی اگر نتوانستند در خیابانها آشوب کنند، درخانه می‏نشینند و شبها از روی پشت بام، شعار می‏دهند.


*می‏بافه دونه دونه*
ترجمه : دانه دانه می‏بافد.
فرضیه 1 : سران انقلاب مخملی، حلقه‏های انقلاب را با آرامش و به دنبال یکدیگر می‏بافند و در کنار هم قرار می‏دهند تا به شکل نرم براندازی کنند.
فرضیه 2 : این عبارت می‏تواند نوعی رمز باشد و در واقع به دنبال بیان مرحله‏ای بودن انقلاب مخملی است. همین مرحله‏ای بودن انقلاب است که آن را نرم می‏کند. اگر دانه دانه نباشد خیلی سفت می‏شود.دقیقا مثل انگور که چون دانه دانه است نرم است ولی بادمجان که دانه دانه نیست سفت است.


*پیرهن گلی گلی*
ترجمه : پیراهن گل گلی
فرضیه 1 : شورای رهبری با بیان این جمله می‏خواهد به بدنه جریان بگوید که لازم است ندا آقا سلطان و چند نفر دیگر را بکشند و پیراهن خونی آنها را بر سر نیزه بکنند و با سر دادن شعار "پیراهن گل گلی" افکار عمومی را جریحه دار نمایند.
فرضیه 2 : عبارت "پیراهن گلی گلی " به نوعی نشان دهنده نماد انقلاب مخملی است. به این معنا که اعضای انقلاب با پوشیدن پیراهنهایی که به رنگ نماد آنهاست به صورت نرم شروع به براندازی نمایند.
فرضیه 3 : مجدداً می‏تواند نشانگر سوء استفاده از زنان برای کشاندن مردان به ستاد مخملی باشد. به همین منظور با اشاره به پیراهن گلی گلی نسوان اقدام به تحریک عواطف مردان کنند.
فرضیه 4 : بیانگر روابط نامشروع سران مخملی با زنانی است که پیراهن گلی گلی می‏پوشند.


*می‏پوشم خوشگل می‏شم*
ترجمه : می‏پوشم، خوشگل می‏شوم
فرضیه 1 : سعی در القای این مطلب دارند که جوانان در صورت استفاده از نماهای انقلاب مخملی، زیباتر می‏شوند.
فرضیه 2 : ایجاد نوعی رویای آرمان گرایانه در ذهن مخاطبان است. به این شکل که اگر قبای انقلابی‏گری بپوشند. آینده زیبایی در پیش خواهند داشت.


*مثه دسته گل می‏شم*
ترجمه : مثل دسته گل می‏شوم
فرضیه 1 : سعی در القای نوعی حس وحدت میان اعضای انقلاب دارد. به این معنا که اگر همه از نماد انقلاب استفاده کنند، مانند دستهء گل (ساقه گل) سبز رنگ و راست می‏شوند.
فرضیه 2 : به دنبال خونریزی در جامعه هستند و به همین خاطر از لفظ گل به کرات استفاده می‏شود.


نظریه شاهد 1 : این انقلاب مخملی، انقلاب شکم گنده‏های سیر است. اما گرسنگان همه آنها را می‏خورند و انقلاب مخملی به نتیجه نمی‏رسد.
نظریه شاهد 2 : استفاده از جاذبه‏های جنسی و شهوانی در این انقلاب مخملی پیش از حد استاندارد است.
نظریه شاهد 3 : مامان خوبی که دارند را کی باید وادار به اعتراف کنیم؟
توضیح عکس: چهره یکی از رهبران انقلاب مخملی که در لباس خود از رنگ نماد استفاده کرده است.برخی منابع معتقدند این عکس مربوط به دوران کودکی یکی از سران انقلاب مخملی است که اخیرا به همه چیزهای ممکن اعتراف کرده است.

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

رمز گشایی از یکی از اسناد کشف شده از رهبران انقلاب مخملی


به دنبال دستگیری بعضی از سران انقلاب مخملی و همچنین بررسی اسناد و مدارک کشف شده از آنها، یک مدرک فوق سری از منزل یکی از چهره‏های مشکوک معلوم الحال به دست آمد که از آنجا که برخورد با انقلاب مخملی مثل ساخت هواپیمای توپولوف در حوزه تخصص کارشناسان کشور دوست و برادر ، روسیه می باشد ؛ مدرک مذکور مانند جعبه سیاه توپولوف به روسیه ارسال و توسط برادران شاغل در معاونت "لباس شخصی‏های ضد انقلاب مخملی" که یکی از معاونتهای مهم سرویس امنیتی روسیه است، رمزگشایی گردید. گزارش رمز گشایی سند مذکور که به رنگ سبز نوشته شده بود به شرح زیر می‏باشد:
از : معاونت لباس شخصی‏های ضد انقلاب مخملی-سرویس امنیتی (ک گ ب سابق)-مسکو-روسیه
به : مقامات مربوطه


گزارش رمز گشایی سند کشف شده به شرح زیر می‏باشد:
*Sooratjalase*
ترجمه : صورتجلسه
*Shoraye Rahbari-ye Enghelab Makhmali*
ترجمه : شورای رهبری انقلاب مخملی
*Mogharar gardid matn-e zir be hameye makhmaliha eblagh gardad*
ترجمه : مقرر گردید متن زیر به همه مخملیها ابلاغ گردد.
فرضیه : این متن در حکم صدور فرمان انقلاب مخملی می‏باشد. استفاده از رنگ سبز در نگارش متن نشان دهنده آن است که شورای رهبری انقلاب، این رنگ را به عنوان نماد انقلاب مخملی خود انتخاب کرده و با استفاده از این متن، نماد را به اعضای انقلاب اعلام می‏کند. منظور از مخملیها همه کسانی است که قصد شرکت در انقلاب مخملی را داشته‏اند. به نظر می‏رسد این عده حداکثر چند ده نفر باشند.
*Ye toop daram ghelgheliye*
ترجمه : اینجانب صاحب یک توپ قلقلی می‏باشم.
فرضیه 1 : استفاده از لفظ توپ می‏تواند نوعی تهدید به استفاده از سلاح گرم و نشان دهنده فاز نظامی انقلاب مخملی باشد. تأکید بر قلقلی بودن توپ مذکور که به معنای مدور و گرد بودن آن می‏باشد به منزله رد گم کردن است. در واقع می‏خواهد وانمود کند که آن توپ، مسلماً یک چیز راست یا مستقیم نیست و کاملاً گرد می‏باشد.
فرضیه 2 : با بیان این جمله، رهبران انقلاب، قصد القای مالکیت بر یک چیز خاص را در ذهن هوادارنشان دارند. در واقع می‏خواهند سطح توقع مردم را بالا ببرند تا زمینه آشوبها فراهم شود.
فرضیه 3 : این جمله می تواند رمز شروع عملیات باشد و به جای عبارت "اخوی!لاک پشتها دارن میان ، نخود بریز" به کار رفته باشد
*Sorkh-o Sefid-o abiye*
ترجمه : سرخ و سفید و آبی می‏باشد.
فرضیه 1 : براندازان مخملی با خارج کردن رنگ سبز از پرچم ایران و جایگزینی آن با رنگ آبی، ضمن آنکه می‏خواهند مالکیت خود بر رنگ سبز را نشان بدهند، قصد دارند پرچم ایران را از شکل اصلی خود خارج کنند که این امر نشان دهنده وطن فروش بودن همه آنها است.
فرضیه 2 : اشاره به رنگهای مذکور نشان دهنده ارتباط سران مخملی با کشورهای انگلستان و امریکا است و به این شکل به صورت رمزی از پرچم این دو کشور که شامل این سه رنگ است اسم برده و به آن احترام گذاشته اند.
فرضیه 3 : سران مخملی، با اشاره به این سه رنگ، دشمنی و عنادشان با کشور عزیز روسیه و پرچم مقدس آن که از همین رنگها تشکیل شده است را نشان داده‏اند.
*Mizanam zamin hava mire*
ترجمه : وقتی آن را به زمین می‏زنم به هوا می‏رود.
ترجمه تحت اللفظی: فرو نمی‏رود.
فرضیه 1 : مراد از این جمله تحریک مردم است. به این شکل که می‏خواهند هوادارانشان چنین فکر کنند که محال است رایشان، دود شود و به هوا برود و به این شکل زمینه ذهنی القای تقلب را در جامعه فراهم نمایند.
فرضیه 2 : نشان دهنده آن است که فرضیه گمراه کننده بودن استفاده از لفظ قلقلی برای توپ ممکن است نادرست باشد زیرا چیزی که راست باشد، فرود می‏رود اما توپ مذکور هوا می‏رود.
فرضیه 3 : با این جمله از عوامل خیابانی خود می‏خواهند که برادران را به زمین بکوبند تا به هوا روند. در واقع نوعی تحریک احساسات هواداران و تشویق به ضرب و شتم و کشتار است.
*Nemiduni ta koja(sh!) mire*
ترجمه : شما اطلاع ندارید که تا کجا (یش!) تشریف می‏برد
فرضیه 1 : نوعی برخورد از بالا با بدنه انقلاب مخملی از سوی کادر رهبری آن است. می‏خواهند نوعی احساس خود کم بینی و نادانی در میان بدنه ایجاد کنند تا دستورات رهبران مخملی را چشم و گوش بسته بپذیرند.
فرضیه 2 : استفاده از (یش!) به آن شکل در جمله مذکور، می‏تواند نشان دهنده وجود برخی روابط غیر اخلاقی در میان انقلابیون مخملی باشد.
فرضیه 3 : نوعی اعلان جنگ است. می‏خواهند بگویند ما تا آخر ایستاده‏ایم ولی شما نمی‏دانید. البته بدیهی است که کور خوانده‏اند. مسلماً این معاونت بهتر از آنها می‏داندکه تا کجا(یش!) تشریف می‏برد.
*Man in toop ra nadashtam*
ترجمه : اینجانب صاحب این توپ نبودم
فرضیه 1 : نوعی واقع بینی در میان رهبران مخملی ایجاد شده بود که به این شکل اذعان کردند تا همین حد هم رایشان زیادتر از توقع خودشان بوده است.
فرضیه 2 : ما که امکانات و پول و اسلحه نداشتیم چه خوب شد که انگلستان و امریکا به وضع ما رسیدگی می‏کردند.
*Mashgham-o khoob neveshtam*
ترجمه : مشقهایم را خوب نوشتم
فرضیه 1 : نوعی علامت دادن به کشورهای خارجی (انگلستان و امریکا) است. یعنی ما کارمان را خوب انجام دادیم. حالا نوبت شماست.
فرضیه 2 : می‏تواند نوعی رمز به این معنا باشد که به منظور القای وجود تقلب، مقادیر زیادی برگه رأی را خیلی خوش خط و مرتب به نام یک نفر دیگر پر کردیم تا بعد با استناد به آن بگوییم تقلب شده است.
فرضیه 3 : یک پیت حلبی گرفتیم و اتوبوس را آتش زدیم.
فرضیه 4 : یعنی ما وانمود کردیم که تکلیفمان را خوب به جا آوردیم و حالا باید طلبکار باشیم.
*Babam behem eidi dad*
ترجمه : پدرم به من عیدی داد.
فرضیه 1 : کشورهای خارجی (انگلستان و امریکا) که پدر انقلاب مخملی هستند، اسکناسهای نو و تا نخورده دادند تا انقلاب مخملی انجام شود.
فرضیه 2 : بعضی از رهبران انقلاب مخملی که در این جلسه نبودند با وعده‏های آن چنانی مردم را دعوت کرده‏اند که انقلاب مخملی کنند و به ایشان رأی بدهند.
*Ye toop-e ghelgheli dad*
ترجمه : یک عدد توپ قلقلی دادند.
فرضیه 1 : تأکید بر قلقلی بودن توپ، ممکن است واقعاً برای رد گم کردن باشد. شاید منظور سلاح کمری کالیبر کوچکی باشد که در قتل ندا از آن استفاده شد.
فرضیه 2 : ممکن است منظور دریافت محموله سلاح برای انجام انقلاب مخملی باشد. منظور از توپ، سلاحی به همین نام و مراد از قلقلی، نارنجک جنگی می‏باشد. همچنین ترکیب توپ قلقلی به جای کوکتل مولوتوف به کار رفته است. یعنی سلاح جنگی که نه تنها گرد نیست بلکه دراز هم می‏باشد.
*Emza konandegan:
Mohamad ali alef, Behzad noon, Mohamad ein, Mostafa te, Saeed he, Mohamad ghaf, Mohsen alef, Somayeh te*
ترجمه : امضا کنندگان: محمدعلی ا، بهزاد ن، محمد ع، مصطفی ت، سعید ح، محمد ق، محسن 1، سمیه ت،
فرضیه : اسامی مذکور شورای رهبری انقلاب مخملی هستند که باید هویتشان تشخیص داده شود.
نظریه شاهد1: خیلی ممنون.زحمت کشیدید.
نظریه شاهد2: من قبلا هم گفتم محسن ص. در پوشش فعالیت در اتاق بازرگانی مشغول وارد کردن مخمل است.
نظریه شاهد3: ببخشید من هنوز نفهمیدم موضوع چیه؟
جمع بندی نظرات: مهم نیست که کلا می فهمیم یا نه!!!هر کسی را که می شود برای اعتراف بیاورید!!!

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

گل اومد، بهار اومد میریم به زندان، هی!


در راستای اینکه دیدن اعترافات ابطحی و عطریانفر در دادگاه ما را متحول کرد و تماشای مصاحبه آنها در میان درختان سر به فلک کشیده اوین که منطقه‏ای خوش آب و هواست ما را به هیجان آورد و با توجه به اینکه ابطحی و عطریانفر خیلی از شرایط زندان و فواید آن تعریف کردند موارد زیر پیشنهاد می‏گردد:
1- برای همه کسانی که اینجوری فکر می‏کنند اما لازم است اونجوری فکر کنند، سهمیه زندان در نظر گرفته شده و به عنوان سهام سعادت در زمانبندی‏های خاص برایشان اعمال گردد.
2- در راستای گسترش عدالت و رفع تبعیض، همه افرادی که از اضافه وزن رنج می‏برند یا می‏خواهند رژیم بگیرند و همچنین کسانی که نیاز به استراحت در یک فضای خوش آب و هوا دارند اما وسعشان نمی‏رسد که سفر کنند این امکان را داشته باشند که از سوییتهای زندان استفاده کنند.
3- کسانی که ترسو هستند و می‏خواهند شجاعت صحبت کردن پیدا کنند اجازه استفاده از امکانات زندان را پیدا کنند.
4- کسانی که قدرت شناخت دوستان چندین و چند ساله خودشان را ندارند، به منظور شناخت واقعی آنها، بتوانند چند روزی (بسته به اهمیت و سابقه دوست مذکور) در زندان با خودشان و ایشان (دوستان بهتری که آدم در زندان پیدا می‏کند) خلوت کنند.
5- همه کسانی که دچار بیماری هستند و مایل به دسترسی به امکانات عالی بهداشتی و پزشکی هستند، قادر به استفاده از زندان باشند.
نتیجه گیری منطقی : از این به بعد کسانی که می‏خواهند با دوستان و اقوام به گردش و تفریح بروند، به جای اینکه دامن پاک طبیعت را آلوده کنند در حالیکه دسته جمعی ترانه زیر را می‏خوانند، به نزدیکترین زندان محل سکونت خود مراجعه کنند: گل اومد بهار اومد میریم به زندان ، هی!

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

برای سید محمدعلی ابطحی؛به حرمت آن خطبه و به خاطر اشکهای الهام


چه کرده‏اند با تو سید؟ چه کردی با ما و دل ما؟ می‏دانی! اصلاً قصد نداشتم درباره نمایشنامه‏ای که تو و بسیاری از چهره‏های سرشناس دیگر به اجبار در نقش بازیگران آن به صحنه آمدید حرفی بزنم. اما اشکهای الهام نگذاشت. او را خوب می‏شناسی! دیشب وقتی که تصویرت بر صفحه تلویزیون ظاهر شد با دیدن چهره پژمرده و کبودی زیر چشمت، اشک می‏ریخت. گفتم: که چرا گریه می‏کنی؟ مگر غیر از این سرانجامی برای دستگیر شدگان متصور بودی؟ با نگاه معصومی به من گفت: دلم می‏سوزد،ابطحی خطبه عقد ما را جاری کرده است. و من ناخودآگاه 42 ماه به عقب پرت شدم. در آن روز زمستانی که آسمان تکلیفش را با خودش نمی‏دانست، گوشه‏ای از تهران، آفتاب بود و گوشه ای دیگر برف می‏آمد. تو وکیل من شدی و سید محمدخاتمی، همانکه در نمایشنامه دیروز از زبان تو خائن نامیده شد؛ وکیل الهام. و چند لحظه بعد، آغاز یک زندگی مشترک، با حکم تو و خاتمی. اما من، بیش از آنکه به یاد آن روز زیبا بیفتم از نخستین ساعات روز که تصاویر و گزارشهای نمایش شما را در آن بنگاه دروغ پراکنی منتشر می‏کردند، ناخودآگاه یاد عکسی می‏افتادم که سید محمدخاتمی با گوشی تلفن همراه خودت از تو و مجسمه دایی‏ات، شهید هاشمی‏نژاد در زندان کمیته مشترک ساواک گرفته بود.
سید! نمی دانم با تو چه کرده‏اند؟ شاید هم می‏دانم اما ترجیح می‏دهم خود را به نادانی بزنم. آخر در این روزگار، دانستن هزینه دارد. اندیشیدن خطرناک است. چرا که اگر کسی خود صاحب فکر و اندیشه باشد مطیع بی چون و چرا نخواهد بود و هر قصه‏ای را به سادگی باور نمی‏کند و از این رو بهتر است فکر کنم نمی‏دانم.
سید! هر چه می‏خواهند، بگو! به قول عطریانفر به درک که ممکن است در مورد تو چه فکر بکنند و البته خیالت راحت باشد. از دیشب، همه ما تو را بیشتر دوست داریم. نه تنها تو را که همه کسانی که را که در نمایش دیروز با تو به روی صحنه آمدند. ما بازیگران را دوست داریم . تنفر ما از صحنه گردانان نمایشنامه است. سید! سعی کن در اجرای بعد، بهتر و قوی‏تر بازی کنی. به دیگر بازیگران هم بگو که چنین کنند. ما از دوستانمان و از بزرگانمان، توقع بازی خوب و قوی داریم. درباره نقش رنگ سبز در کودتای مخملی!!! و نافرجاممان!!! بگو. ما هم به روی خودمان نمی‏آوریم که تو اصلاً عضو ستاد موسوی نبودی و در زمینه ترویج نماد سبز هیچ نقشی نداشتی. اصلاً فراموش می‏کنیم که تو در جایگاه رقیب ما و عضو ستاد کروبی، شاید از فراگیر شدن موج سبز حرص هم خوردی و چندین پاکت سیگار دود کردی! تأکید کن اشتباه کردی که در راهپیمایی‏ها شرکت کردی. ما فراموش می‏کنیم که تو فقط در راهپیمایی تاریخی 25 خرداد، در میان خیل جمعیت محاصره بودی و آن شب ، سحر نشده به همان جایی بردندت که معادل هزاران رژیم غذایی از وزنت کاست. می‏دانم که بازجوها مودب بودند. احتمالاً به خاطر همین ادب ، مشکل چربی و قند خونت کمتر شده باشد. آخر هیچ رژیم و تجویزی نمی‏توانست ظرف 50 روز اینچنین تو را بر سر وزن برساند. نگران خانواده هم نباش. اگر چه می‏دانم که دلتنگ همه آنهایی. مخصوصا نوه کوچولویت که انگار همین دیروز بود، تولدش را به تو تبریک گفتم. در ضمن جایت در تشییع و ترحیم سیف اله داد خیلی خالی بود. حتما یادت نرفته که اگر سال به سال یکدیگر را نمی‏دیدیم، مجالس ختم وعدگاه نانوشته ما بود. سید!نقشی را که به تو محول می‏کنند خوب بازی کن و از دیگر دوستانمان هم بخواه که چنین کنند. ما اینجا منتظر همه شماییم بی‏صبرانه و باز هم بدان که از دیشب خیلی بیشتر از قبل برایمان عزیز شده‏اید.
در اوج دلگیری و دلتنگی، پس از دیدن تصویرت ، سری به دیوان حافظ زدم. غزلی زیبا آمد و شاهدی زیباتر با خود آورد. هر دو غزل را به تو و همه دوستان دربند و خانواده های شما تقدیم می‏کنم و شک ندارم که اندکی صبر! سحر نزدیک است:
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تعبیر ما به دست شراب دو ساله بود
آن نافه مراد که می‏خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود
بر آستان میکده خون می‏خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

و آن شاهد زیبا که پیشتر گفتم:
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
شب شراب خرابم کند به بیداری
و گر به روز شکایت کنم به خواب رود
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آنکه در این راه با شتاب رود
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
حباب را چو فتد یاد نخوت اندر سر
کلاه داریش اندر سر شراب رود
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود

به من چه؟


دوستان می‏گویند که امروز برای برخی از چهره‏های خوشنام اصلاح‏طلب ، دادگاهی برگزار شده است و جناب آقای ابطحی لب به اعترافاتی گشوده‏ که بعضی از هواداران ایشان را بهت‏زده کرده است و به خاطر عریان بودن بی‏پایگی این اعترافات ، حتی بعضا از آقای ابطحی دلخور هستند. نگارنده شخصا علاقه‏ای به دنبال کردن اخبار بنگاه‏های دورغ‏پراکنی که حتی حاضر نیستم ساحت مقدس قلم را با نام بردن از آنها آلوده کنم ندارم و از این رو هرگز به پایگاه‏های اطلاع‏رسانی (یا بهتر بگویم پایگاه‏های نشر اکاذیب آنها)رجوع نمی‏کنم. اما روی سخنم با دوستان عزیزی است که در ابتدای این نوشته به آنها اشاره کردم.
محمدعلی ابطحی، بهزاد نبوی، مصطفی تاج‏زاده، محسن امین‏زاده، محسن صفایی فراهانی، عبدالفتاح سلطانی، احمد زیدآبادی و بسیاری دیگر از چهره‏های بی‏شماری که به بهانه اعتراضات بعداز انتخابات دستگیر شده‏اند و این روزها باید منتظر اعترافات تکان‏دهنده! و درعین حال هیجان‏انگیز یکایک آنها باشیم.همگی دارای پیشینه و سوابق مشخص و شفافی هستند و اتفاقا این موضوع درست برخلاف سوابق کسانی است که این روزها در سوی دیگر میز محاکمه و مجادله نشسته و پز مظلوم و مدعی به خود گرفته‏اند و دم از علاقه به نظام و میهن می‏زنند.
دوستان عزیز بدانند که هر آنچه در چنین جلسات و محاکمه‏ای از سوی چهره‏های محبوب یا مورد علاقه آنها بیان می‏شود ، به معنای واقعیت مطلق نیست ، بلکه قلب مطلق واقعیت است. دلیل این ادعا برگزاری چنین جلسات و یا پخش مانند این اعترافات در گذشته‏های نه چندان دور از شخصیتهای گوناگون است. نگارنده شخصا دو بار سابقه دلخوری از دو دوست بزرگوار به خاطراین نوع اعترافات را داشته‏ام: سید ابراهیم نبوی وعلی افشاری. و جالب اینجاست که آنچه هر دو نفر پس از آزادی از بند ، در باب کیفیت اخذ اعترافات بیان کردند، باعث شرمندگی من از آنچه درباره این دو عزیز پیش خود اندیشیده بودم ، شد و امروز با درس گرفتن از آن تجارب ، نه تنها از شنیدن اعترافات ابطحی یا هر شخصیت دیگری بهت‏زده یا ناراحت نمی‏شوم بلکه آرزومی کنم اگر این نوع سخنان موجب رهایی هر یک از این بزرگواران می‏شود هر چه سریعتر اعترافات مدنظر حضرات را برزبان آورند. در باب کشف اعتبار اعترافات ابطحی، نظر انداختن به تصویر منتشر شده از این ایشان در دادگاه کفایت می‏کند. از سوی دیگر ، تامل در این موضوع که مثلا جناب ابطحی درباره آقای خاتمی حقایقی را که پس از حدود 30 سال رفاقت و همکاری و همنشینی مداوم متوجه آن نبوده است در مدت حدود 50 روز که ایشان را ندیده است، دریافته خود دلالت بر عمق صحت اعترافات دارد.
غرض اینکه شنیدن چنین سخنان و اعترافاتی نباید باعث بهت‏زدگی و دلخوری هواداران چهره‏های اصلاح‏طلب و یا غفلت از مسائل اصلی شود. امروز ، مساله و مشکل ، سخنان و اعترافات عزیزان دربند نیست. و ای کاش هواداران اصلاحات از طریق خانواده زندانیان به این عزیزان پیغام دهند که اعترافات مورد نظر را بر زبان آورند و خود را برهانند. نگارنده همواره به شوخی به دوستان می‏گوید که اگر روزی در موقعیت یکی از این بزرگان قرار بگیرم در همان خودروی مخصوص که برای انتقال اینجانب به مکان‏های نامشخص در نظر گرفته شده است ، تقاضا می‏کنم دوربینی روشن کنند تا هر آنچه که به من مربوط می‏شود و نمی‏شود را بگویم. ترجیح می دهم عرض خود ببرم اما زحمت برای برادران ایجاد نکنم.
الغرض ، به من چه که ابطحی در دادگاه چه گفت و چه خواهد گفت؟ به من چه که قرار است از زبان چهره‏های شاخص اصلاح‏طلب چه حرفهایی علیه موسوی ، خاتمی و هاشمی گفته شود؟می دانم که من دچار خفقانم خفقان!بگذارید هواری بزنم. و می دانم که من هوارم را سر خواهم داد.