۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

در باب فلسفه ممنوع الخروجی

رسمی که اخیرا از سوی دستگاه قضایی بسیار ترویج می شود و به عنوان مجازاتی علیه فعالان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی یا هر چهره دگراندیشی به کار می رود ، صدور حکم ممنوع الخروجیست . این حکم دو کلمه ای عربی ، اگر چه سبب بهت و حیرت و در بعضی موارد خشم فعالان حقوق بشر می گردد ، واجد معانی بسیار عمیقیست و تامل در آن بیانگر دیدگاه و خاستگاه حاکمیت فعلی در کشور است .

همه آنهایی که خدمت اجباری و بیهوده سربازی را گذرانده اند ، با عبارت ممنوع الخروجی و مفهوم آن ، به خوبی آشنا هستند . در پادگان و محیطهای نظامی وقتی قصد دارند کسی را تنبیه کنند ، وی را ممنوع الخروج نموده و در نتیجه دژبان تا زمانی که فرمانده یا مسوولان پادگان اراده کنند ، مانع از خروج وی از پادگان می شوند . می توان گفت برای یک نظامی ، اعم از نیروی وظیفه یا رسمی ، این تنبیه تقریبا به اندازه بازداشت زجرآور است زیرا محیط پادگان یا محیطهای نظامی به طور کلی ، بسیار ملالت زا و غیر قابل تحمل هستند . در نتیجه به زور نگه داشتن افراد در این محیطها در حکم تنبیه و مجازات است .

و اما ، همه آنهایی که خودشان یا بستگانشان تجربه زندانی شدن را دارند نیز می دانند که برای یک زندانی ممنوع الملاقات بودن یا لغو مرخصی شدن ، عذاب آور است . در واقع زندانبانان با اعمال این مجازات سعی در تنبیه مشدد و مکرر فرد زندانی دارند ، زیرا که قبول دارند محیط زندان آنقدر زجرآور است که اگر ارتباط زندانی با محیط بیرون قطع گردد ، بی شک زندانی تحت فشار قرار می گیرد و احتمالا گوشه نشینی در پیش می گیرد تا دوران زندانش به سر آید و اگر عمری داشت از بند رها شود . ممنوع الملاقات کردن یا ممانعت از مرخصی زندانیان نیز در حکم ممنوع الخروج کردن آنهاست .

نگاهی به هر دو مورد نشان می دهد که ممنوع الخروجی در محیطهایی به عنوان مجازات به کار می رود که از دید گردانندگان آن محیطها ، تحمل فضا و محیط برای ساکنان آن بسیار سخت و زجر آور باشد . از این رو ممنوع الخروج کردن افراد از کشور به عنوان مجازات ، دو فرضیه محتمل و نزدیک به واقعیت را برای هر ناظر بی طرف ، مطرح می سازد .

نخست آنکه احتمالا از دید گردانندگان کشور ، محیط داخل آنقدر زجرآور و غیر قابل تحمل است که بهترین مجازات ، به زور نگه داشتن افراد در چنین محیطی می باشد . چرا که اگر جز این باشد باید محکومان را از کشور اخراج و به عبارت بهتر ، تبعید کنند تا از همه مواهب و لذتهای احتمالی موجود در کشور محروم شوند .

دوم آنکه گردانندگان کشور یا ریشه در محیطهای نظامی دارند و یا سابقه زندانبانی دارند و یا اینکه شیفته نگاه و تفکر نظامیان و زندانبانان هستند ، زیرا تنها در اینگونه محیطهاست که ممنوع الخروجی به عنوان ابزار مجازات مورد استفاده قرار می گیرد .

و در پایان یک پرسش به وجود می آید و آن اینکه آیا به راستی از دید حکام و گردانندگان کشور ، محیط ایران به اندازه زندان یا پادگان نظامی ، زجرآور است ؟


هیچ نظری موجود نیست: