منت خدای قدرت را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت . هر صدای حقی که فرو می رود ممد حیاتش است و هر مجیزی که بر می آید مفرح ذاتش . پس در هر فرو بردن و بر آوردنی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب .
از دست و زبانش عمرا بر آید
کز عهده شکر این همه نعمت به درآید
اعملوا کل عبادی شکرا و ان لم یعبدوا تبعدوا الی اوین(یعنی همه بندگان خداوند قدرت باید شکرش به جا آورند و در غیر این صورت به اوین تبعید می شوند . لازم به ذکر است در متون کهن هر مکان خوش آب و هوایی را اوین می گفتند)
بنده همان به ،که بود بی زبان
تا ندهد حرص ، مدام این و آن
هر که به جز شکر سخن آورد
پوست ز زیر و زبرش برکنند
باران رحمت هدفمندش همه را رسیده و خوان نعمت نفتیش (در برخی نسخ به جای نعمت نفتی اشاره به مطربی به نام نعمت آقاسی شده است.) بر همه سراها گسترده . پرده ناموس بندگان ، انفرادی و گروهی بدرند ، اما آبروی درندگان نبرند .
ای سپاهی که از خزانه غیب
گاز اشک آور و موتور داری
بندگان را کجا کنی توجیه
که بسی دسته تبر داری
زورمندان مهربان را گفته که بساط مهر در همه جای ایران بگسترند و دایه های ارشادگر را فرموده تا بنات (دختران) ملت را کلا بفرمایند . درختان را امر فرموده که بسی غلط می کنند اگر برگ سبز برویانند و اطفال صغیر (مراد از ملت) را کلاه بوقی بر سر نهاده . عصاره نالی (نیشکر) به اجازتش از خارج ، وارد می شود و تخم ترتیزک چینی بر بازار فایق گشته .
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کفت ناید و آبی نخوری
همه شادند از این موج فراوانی ها
شرط انصاف نباشد که تو هم حال نکنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر