۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

با اجازه حضرت سعدی

منت خدای قدرت را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت . هر صدای حقی که فرو می رود ممد حیاتش است و هر مجیزی که بر می آید مفرح ذاتش . پس در هر فرو بردن و بر آوردنی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب .

از دست و زبانش عمرا بر آید

کز عهده شکر این همه نعمت به درآید

اعملوا کل عبادی شکرا و ان لم یعبدوا تبعدوا الی اوین(یعنی همه بندگان خداوند قدرت باید شکرش به جا آورند و در غیر این صورت به اوین تبعید می شوند . لازم به ذکر است در متون کهن هر مکان خوش آب و هوایی را اوین می گفتند)

بنده همان به ،که بود بی زبان

تا ندهد حرص ، مدام این و آن

هر که به جز شکر سخن آورد

پوست ز زیر و زبرش برکنند

باران رحمت هدفمندش همه را رسیده و خوان نعمت نفتیش (در برخی نسخ به جای نعمت نفتی اشاره به مطربی به نام نعمت آقاسی شده است.) بر همه سراها گسترده . پرده ناموس بندگان ، انفرادی و گروهی بدرند ، اما آبروی درندگان نبرند .

ای سپاهی که از خزانه غیب

گاز اشک آور و موتور داری

بندگان را کجا کنی توجیه

که بسی دسته تبر داری

زورمندان مهربان را گفته که بساط مهر در همه جای ایران بگسترند و دایه های ارشادگر را فرموده تا بنات (دختران) ملت را کلا بفرمایند . درختان را امر فرموده که بسی غلط می کنند اگر برگ سبز برویانند و اطفال صغیر (مراد از ملت) را کلاه بوقی بر سر نهاده . عصاره نالی (نیشکر) به اجازتش از خارج ، وارد می شود و تخم ترتیزک چینی بر بازار فایق گشته .

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کفت ناید و آبی نخوری

همه شادند از این موج فراوانی ها

شرط انصاف نباشد که تو هم حال نکنی

هیچ نظری موجود نیست: