۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

روزه نگیر! کفاره اش با من!

خطاب این نوشته به برادران و خواهرانیست که تمامی روزهای ماه رمضان را روزه می گیرند، بدان معنا که از اذان صبح تا اذان مغرب لب از خوردن و آشامیدن می بندند و شبهای قدر را زنده می دارند و بدان می نازند که از خیل مومنان و راه یافتگانند.

برادر و خواهر عزیز!

اگر اینچنین روزه داری می کنی، اما بر دروغ گویی (ولو با توجیه دروغ مصلحتی!) اصرار داری؛

اگر مزورانه لب از طعام و شراب، می بندی تا مقرب بارگاه حاکمان صاحب قدرت باشی؛

اگر زندگیت را بر مدار تهمت پراکنی و توهین به دیگران می گذرانی؛

اگر نان افطارت را از چشم چرانی کردن از دختران و زنان برای یافتن تار مویی بیرون افتاده یا سر انگشت زینت شده ای که بهانه جلب و دستگیری آنان باشد، تامین می کنی؛

اگر از شادی مردمان وطنت زجر می کشی و هر برنامه جمعی که لبخند بر لبان مردمانت بیاورد تو را زجر می دهد و فریاد واسلامایت را به فلک می برد؛

اگر با صراحت از صاحبان قلم می خواهی که در برابر آنچه از کژی و ناراستی و خشونت و تجاوز در جامعه می بینند، سکوت کنند و چنین بپندارند که نمی بینند و نمی شنوند؛

اگر قاتق سحریت، خون جوانان وطن است؛

اگر روزه داریت را مجوزی برای تعدی و تجاوز به جوانان و دختران دربند می دانی؛

اگر آگاه شدن و آگاه بودن هموطنانت، کابوس شبانه تو شده و از هر ابزاری برای ممانعت از آگاهی آنها استفاده می کنی؛

اگر آنچه را که برای ملت مصر و تونس و بحرین و یمن می پسندی، برای ملت ایران و سوریه نمی پسندی؛

اگر هر ساعت از شبانه روزت با این آرزو می گذرد که سر بر تن منتقدان و مخالفانت نباشد؛

اگر برای مردمان کشورت جز رنگ سیاه، رنگی دیگر را نمی پسندی؛

اگر مردمان کشورت، برای تو در حکم خسی در چشم و خاشاکی در گلویند؛

اگر هزینه روزه داریت را خلق الله با کم کاری تو و بی حوصلگیت در انجام امور روزمره باید بپردازند؛

اگر هیچ رحم و مروتی در حق همشهریان و هموطنانت روا نمی داری؛

اگر فکر می کنی می توانی در تمام ماههای سال حق دیگران را تضییع کنی و ستم نمایی و هر آنچه از انسانیت به دور است در حق دیگران روا داری و آنگاه با یک ماه روزه داری و سه شب تا سحر، شب زنده داری، کفاره آن را بدهی و خود را از اصحاب بهشت بدانی؛

اگر بر خلاف جلوه نماییت در محراب و منبر، چون به خلوت می روی آن کار دیگر می کنی؛

اگر دین را دکان کرده ای و حقیقت را در پای مصلحت ذبح شرعی؛

اگر جان دیگران را که خدا داده است، تو می ستانی چون در مرکب قدرت سواری؛

اگر از زورگویی لذت می بری؛

اگر با اینکه می بینی هزاران هزار انسان در گوشه و کنار شهر و دیارت، شبها سر گرسنه بر بالین می گذارند، تو وجودشان را انکار می کنی و برای نشان دادن عمق ایمان و اعتقادات، به مرفهین و مسوولانی که به دردت می خورند، افطاری چرب و رنگین می دهی؛

اگر از اخلاق، جز واژه ای غریب، چیزی نمی شناسی؛

اگر فکر می کنی هنوز در وجودت ذره ای شرافت یا انسانیت باقی مانده است؛...

برادر و خواهر عزیز! اگر انصافا هنوز ذره ای از شرافت یا انسانیت در وجودت باقی مانده و اینچنین روزه داری می کنی؛

از تو می خواهم که روزه نگیری! خیالت آسوده باشد که اگر اینچنین روزه ای را نگرفتن، کفاره ای داشته باشد، کفاره اش را من تمام و کمال می دهم! خیالت راحت باشد! آسوده روزه نگیر! کفاره اش با من!


۱ نظر:

mehrsa گفت...

man nalanam az doostani ke salhaye ziyadi aziiztarinhaye man boodand va faghat va faghat baraye amri mesle roze ya namz ghororeshan baes shode kegoman barand balatarin dar nazde khoda hastand!!! tamamiye nefrate man az din ghororist ke na faghat sahebane ghodrat ke motoasefane bishtare aziizane khodeman be an docharan!!! VA ASAFA