۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

آقا تقی و عمامه به سرها

در راستای اینکه آقا تقی مصباح یزدی طوری راجع به برخی عمامه به سرها حرف زده است که انگار خودش، کلاه شاپو به سر دارد و آنقدر ناراحت شده است که کسانی که نمی دانستند هم فهمیدند که تجمعات غیرقانونی و دلواپسیها از سوی ایشان هدایت می شود و با عنایت به اینکه بعد از چندین سال در میان مقامات رسمی کشور یک نفر پیدا شده است که قیمومیت ایشان را نمی پذیرد و حرف خودش را می زند و کم هم نمی آورد و همین موضوع باعث شده است که آقا تقی مصباح یزدی دلواپس شده، یک سری حرفهای دیگر هم بزند بررسی سخنان گهربار ایشان بسیار مهم به نظر می رسد.
ایشان خطاب به کسانی که برای شرکت در مراسم 14 خرداد، پیاده از قم به سمت تهران در حرکت بودند، گفته اند: "خوب است در اين مسير درباره دستاوردهاي انقلاب و دفاع مقدس تفکر کرده و آسيب‌هايي را که ممکن است اين انقلاب را تهديد کند، شناسايي کنيد تا در حد امکان از آن پيشگيري شود و اگر آسيبي نيز وجود دارد، براي مقابله با آن، خود را آماده کنيد." نکته در اینجاست که هر شهروند معمولی، حتی اگر نقی معمولی هم باشد و با خودروی معمولی در این وقت از سال فاصله قم و تهران را طی کرده باشد، می داند آفتاب کویر میان قم و تهران آنچنان مغز آدم را می پزد که نه تنها امکان تفکر درباره انقلاب و دفاع مقدس را به شخص نمی دهد بلکه آدم فقط ترجیح می دهد آسیبهایی که در اثر از دست دادن آب بدن وجود دارد را شناسایی و برای مقابله با آن آماده شود. اینکه نقی معمولی این واقعیت را بفهمد و تقی غیرمعمولی آن را نادیده بگیرد شاید به این دلیل است که آقا تقی نه تنها هیچ وقت پیاده نرفته اند بلکه با خودروهای غیرمعمولی از قم به تهران آمده اند!
آقا تقی مصباح یزدی در بخش دیگری از رهنمودهای حکیمانه خود فرموده اند: "حتي در هشت سال دفاع مقدس نيز عده‌اي معتقد بودند اين جنگ هرچه زودتر بايد تمام شود، چرا که جنگ غير از، از دست دادن جوان‌ها و بيوه شدن زنان و تخريب منابع و ضربه به اقتصاد کشور، حاصل ديگري ندارد!" ضمن تشکر از این همه بصیرت و شجاعت ایشان و با طرح این پرسش که: آقا تقی! خود شما در آن هشت سال دقیقا در کجای جنگ ایستاده بودید؟ جای بسی تشکر و امتنان است اگر بفرمایند الان ایشان از دست دادن جوانها و بیوه شدن زنها را برای کشور مفید می دانند یا تخریب منابع و ضربه به اقتصاد را؟ یا اینکه یک سری حاصلات و محصولات دیگری هم بوده است که ایشان دیده و هنوز مصلحت نمی داند به بقیه نشان بدهد؟ اصلا شاید هم ایشان از اینکه جنگ زودتر تمام شده است و الان امکان این را نداریم که بگوییم سی و چهار سال است در حال جنگ مستقیم با بقیه دنیا هستیم ناراحتند؟ اینجاست که آدم باز هم دلش می خواهد بداند ایشان دقیقا در زمان جنگ هشت ساله کجای جنگ بودند که اگر جنگ بیشتر طول می کشید دوست داشتند همان جایش بمانند؟
ایشان ضمن اینکه یک سری چیزهای دیگری هم گفته اند در ادامه افزوده اند: "دشمنان حتي براي لباس‌هاي افراد نيز برنامه‌ريزي کرده‌اند، به‌گونه‌اي که وقتي فردي مي‌خواهد لباس مناسب و اسلامي تهيه کند، آن را در بازار نمي‌يابد." البته به ما ربطی ندارد که اگر به قول ایشان دشمن حتی برای لباس مردم هم برنامه ریزی کرده است، در تمام این سالها آقا تقی و دوستانشان برای چه چیزی داشته اند برنامه ریزی می کردند، پس؟ اما نکته مهم این است که ایشان آیا الان دلواپس لباس مناسب برای مردم هستند یا لباس اسلامی؟ در ادامه هم، اینکه مشخص نیست منظور از لباس اسلامی آن چیزی است که مثلا مسلمانان در ترکیه و مالزی به تن می کنند یا آن چیزی که مسلمانان در افغانستان و پاکستان و عربستان می پوشند؟ این وسط تکلیف لباسهایی که مسلمانان اروپا و آمریکا می پوشند چه می شود؟ تفاوتهای فرهنگی دیپلمات کشورمان در برزیل با دختران آن کشور در کجای لباس جا می گیرد؟ سوال بعدی هم این است که اگر لباس مناسب پیدا شد اما اسلامی نبود آیا آقا تقی خیالش راحت می شود یا چی؟ مثلا ممکن است یک نفر با شلوارک بالای زانو احساس مناسب کند اما لزوما احساس اسلامی نداشته باشد! در اینصورت مشکل حل می شود؟ اگر یک خانمی پیدا شد که زبانمان لال با پیراهن رنگی گل گلی کاملا پوشیده، احساس مناسب اسلامی داشت، تکلیف احساس آقا تقی چه می شود؟
آقا تقی مصباح در ادامه فرموده اند: "از يک طرف عامل فکري و از طرف ديگر عامل رواني که راحت‌طلبي و رفاه‌طلبي است سبب شده تا اين افراد، رابطه با آمريکا را مصلحت بدانند!" ما به دلیل فقر دانش تئوریک و وجود عامل فکری و روانی در این زمینه بحث خاصی نداریم فقط مایل هستیم بدانیم ایشان و دوستانشان که در این سالها رابطه با چین و روسیه و یک سری جاهای دیگر در اقصی نقاط جهان را، ولو زیر پونز نقشه های جغرافیایی، مصلحت دانسته اند دقیقا چه گلی به سر مملکت زده اند؟
ایشان در ادامه در حالیکه ناگهان کمی عصبانی شده اند گفته اند: "حتي برخي از افراد عمامه به سر که داراي مسئوليت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابي و نگراني علما از وضع دين و فرهنگ و تجمع روحانيت در فيضيه، آن‌ها را کساني معرفي مي‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توهم مي‌کنند. بايد از وي پرسيد مگر خود تو دينت را از کجا ياد گرفته‌اي؟ از فيضيه يا از انگلستان؟" ضمن اینکه بار دیگر این پرسش به وجود می آید که مگر خود ایشان چه چیزی روی سرشان هست که اینطور با تعجب از لفظ عمامه به سر استفاده کرده اند، همینطور بی خودی یادمان آمد که چند سال پیش یکی از دوستان ایشان در قم وفات فرموده بودند و در وصیتنامه شان از لندن به عنوان پایتخت دوم مسلمانان اسم برده بودند! بگذریم از اینکه کسانی می گفتند در پروازهای تهران-لندن گاهی شخصی را دیده اند که از قضا خیلی شبیه آقا تقی است و با کت و شلوار بین این دو پایتخت رفت و آمد می کند! در آخر هم باید این را پرسید که خدا وکیلی به جز فیضیه و انگلستان، از جای دیگری نمی شود دین یاد گرفت؟!
وي با بيان اين‌که والله برخي از بچه‌هاي خردسال از سياست‌مداران غرب‌زده بيشتر مي‌فهمند، اظهار داشت: "مردم متوجه مي‌شوند که دشمن در برابر وادادگي مسئولين، جلوتر آمده و پرروتر مي‌شود، اما برخي از مسئولين هنوز نفهميده‌اند." ضمن تشکر مجدد از آقا تقی مصباح، باعنایت به اینکه ایشان احتمالا روشی را که تا پیش از روی کار آمدن دولت روحانی در کشور وجود داشت، واندادگی در برابر دشمن می دانند و ضمن طرح تقاضای معرفی برخی از بچه های خردسال مورد نظرشان به سازمان ملل و سایر نهادهای بین المللی، با توجه به اینکه ایشان در جای دیگری هم اشاره کرده بودند که برخی ها فکر می کنند وظیفه دولت فقط رفع تحریمهاست و به عبارت دیگر به نظر می رسد از منظر منور ایشان تحریمها خیلی مساله مهمی نیست، خوشحال می شویم اگر بدانیم آقا تقی و اهل بیت مکرمشان آخرین بار کی برای معالجه به مطب پزشک یا مرکز درمانی مراجعه کرده اند و آخرین باری که نسخه پزشک را گرفته اند و برای تهیه دارو شخصا به داروخانه رفته اند، دقیقا چه زمانی بوده است؟ البته اگر حافظه شان یاری نکرد از نظر ما ایرادی ندارد که برای ارائه پاسخ با احمد آقای جنتی مشورت کنند!

در پایان ایشان فرموده اند: "بايد شعارهاي دين و انقلاب را بيشتر درک کنيم و بدانيم فرهنگ، نه رقص‌هاي محلي و لهجه‌ها و گويش‌ها، نه اسلام آمريکايي، نه اسلام سازش و نه اسلام ديپلماتيک، بلکه اسلام انقلابي است."  با عرض پوزش از کلیه خوانندگان محترم، گویا در جملات آخر خط روی خط افتاده است! ایشان در حال تبیین دیدگاه خود در قبال فرهنگ بودند که ظاهرا در فراز پایانی سخنانشان کسی بیانیه سیاسی درباره اسلام سازش و دیپلماتیک صادر کرده است! احتمالا تداخل قسمت سیاسی دلواپسان با بخش فرهنگی آن عزیزان سبب بروز این مشکل شده است.

هیچ نظری موجود نیست: