۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

به امید عدالت غیرمستقیم !

به عرض می رساند که اصولا از مزایای زندگی در بلاد ایران ، یکی همین است که آدمی از عدالت سرشار می شود و آنقدر این عدالت به شکل مهرورزانه ای در همه منافذش می جوشد که لاجرم به فکر می افتد که از مسوولان خیلی عزیزی که بدیهی است کاملا شیفتگان خدمتند و نه تشنگان قدرت ، بخواهد که جان مادرشان یا هر کس دیگری که دوست دارند ، بعد از هدفمند کردن یارانه ها ، عدالت را هم هدفمند کنند و به هر کسی به تناسب دهکش ، مهر بورزند . در اینصورت ، به جای اینکه یک نفر دزدی کند یا آدم بکشد یا کهریزک بنماید و راست راست راه برود و یک نفر دیگر بی گناه بر سر دار برود ، شاید آن یک نفر بی گناه فقط زندانی بماند و آن دزد محترم و یا قاتل عزیز و یا کهریزک گرامی ، همچنان راست راست راه برود . بدین ترتیب ، حتما عدالت هم مانند یارانه ها ، هدفمند توزیع می شود .

به هر حال ، امر مسلم اینکه ظاهرا فعلا قرار است ، به همین شکل همه اعضا و جوارح و منافذمان ، سرشار از چشمه های عدالت مهرورزانه باشد و ملت خودمان گرسنه باشند و کارگرانمان بیکار ، ولی کارگران زحمتکش و شریف چین و عده ای از برادران گردن کلفت لبنانی و ونزوئلایی ، بتوانند یک لقمه نان حلال ، سر سفره زن و بچه شان ببرند و ما هم که بدیهی است مدتهاست ملت شریف ایران محسوب نمی شویم و عده ای وابسته و مزدور می باشیم ، حق نداریم به کسی بگوییم که شاید بالای چشمش (البته اگر چشم داشته باشد!) ابرو باشد و اگر چنین جسارتی کنیم ، باید براساس عدالت ، برویم آنجایی که عرب نی انداخت . در واقع فرق زیادی هم نمی کند و چه بگوییم و چه نگوییم کوپن عدالتمان را مستقیم یا غیر مستقیم ، روز و شب ، تحویلمان می دهند . به هر حال آدمیزاد ، سر تا به پا عیب است و هر عیبی مستوجب مجازات ، البته براساس عدالت ! یکی زبانش سرخ است و دیگری سرش سبز ! بعضی ها ، ظاهرشان ایراد منکراتی دارد و بعضی ها باطنشان ، عیب امنیتی ! و اینچنین است که اگر زیاد در کوچه و خیابان آفتابی بشوی ، ممکن است مشمول پرداخت مستقیم کوپن عدالت شوی .

من هم که خودم معترفم ، از آن دسته عزیزانی هستم که اگر یک نفر دیگری دزدی یا کهریزک کند ، من باید مجازات بشوم ، تصمیم گرفتم ، کارهایی را که نزدیک به یک سال است انجام می دهم ، با دوستان و آشنایان در میان بگذارم تا آنها هم اگر دوست داشتند همراهی کنند ، شاید که فعلا فقط به شکل غیرمستقیم مشمول عدالت و مهرورزی بشوند :

1- نزدیک به یک سال است که به هیچ عنوان از سرویس پیام کوتاه تلفنهای همراه استفاده نمی کنم . تاکنون هم در اثر این استفاده نکردن ، نمرده ام و بیماری صعب العلاجی هم نگرفته ام . دوستان زیادی هم دارم که بر همین سیاق عمل کرده اند . همه ما هم کاملا سالمیم !

2- نزدیک به یک سال است که به جز در موارد ضروری و یا شرایط اجتناب ناپذیر اصلا از تلفن همراه استفاده نکرده ام . قصد دارم در خرداد و تیر پیش رو ، که یادآور خیلی چیزهای عیان است که چه حاجت به بیان است ، به هیچ عنوان از تلفن همراه استفاده نکنم . مگر تا چند سال پیش که اصلا این فن آوری به ایران نرسیده بود امکان ارتباط با دیگران و انجام کارها را نداشتم ؟

3- چندین سال است که وقتی قصد خرید کالایی را دارم به محض مواجه شدن با جنس چینی با فروشنده ، خداحافظی کرده و محل را ترک می کنم . به گمانم هنوز آنقدر بدبخت و وابسته نشده ایم که حتی صنایع دستی کشورمان را هم با مارک چینی به ما عرضه کنند !

4- نزدیک به یک سال است که حتی برای لحظه ای سیمای دروغگو و بی محتوای عزت ضرغامی را نگاه نکرده ام و اگر در مکانهای عمومی مانند تاکسی و اتوبوس ، مجبور نبوده ام ، صدای مزور و بی خاصیتش را هم نشنیده ام ! به جای آن کتاب می خوانم و موسیقی های دلخواه و مطلوب خود را گوش می کنم و از دوستان و آشنایان احوالپرسی می کنم . آنها که تحریم رسانه دروغ را تجربه کرده اند ، می توانند درک کنند که در نتیجه آن چه آرامشی به آدم دست می دهد !

5- اگر بدانم محصول یا خدمتی در صدا و سیمای عزت ضرغامی یا بعضی روزنامه ها و نشریات ، مانند جوان و وطن امروز و کیهان و ایران تبلیغ شده اند ، محال است که به هیچ عنوان از آن محصول یا خدمت استفاده کنم . خوشبختانه این موضوع هم باعث مرگ یا ابتلا به بیماری های لاعلاج نشده است !

6- چندین سال است که وقتی برای خرید میوه و تربار به بازار می روم ، به جز محصولات باغی و کشاورزی ایرانی ، جنس دیگری را نمی خرم ! انصاف بدهید که وقتی سیب باغداران اردبیل و آذربایجان و پیاز کشاورزان بناب و مرکبات مازندران و جهرم و بم و داراب و انگور شاهرود و تاکستان و انار باغداران ساوه ، قرار است قربانی کانتینرهای سیب فرانسوی و پیاز پاکستانی و مرکبات مصری و انگور شیلیایی و انار افعانی شود و باغدار و کشاورز ایرانی حیران و سرگردان و سرخورده باشد ، خرید محصولات باغی و کشاورزی وارداتی ، هیچ توجیهی ندارد و کم از خیانت به لشکر خودی در میدان جنگ نیست !

7- در این یک سال سعی کرده ام تا حد امکان با مردم مهربان باشم . قبل از این خیلی پیش می آمد که مثلا به خاطر 50 تومان کرایه با راننده تاکسی جر و بحث کنم . اما یک سال است که بیشتر به این موضوع فکر می کنم و دیگران را هم تشویق به فکر کردن به آن می کنم که ما ، ساکنان کشوری که دارای منابع و سرمایه های طبیعی و انسانی فراوان است به چه علت دچار این حد از احساس فشار اقتصادی شده ایم که بعضی وقتها به خاطر 25 یا 50 تومان ، همه آنچه از نزاکت و ادب باید داشته باشیم را فراموش می کنیم ؟

موارد دیگری هم هست که فعلا در حوصله این نوشته نمی گنجد . دوستان هم اگر پیشنهاد دیگری دارند ، مطرح نمایند تا همه با هم همراه باشیم . یادمان باشد که قرار است صبر و استقامت پیشه کنیم و عمیق باشیم و دیگران را به عمیق بودن تشویق کنیم . دریا ، هر چه عمیقتر باشد ، ساکت تر ، ولی قویتر است .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

congratulation 4 filtering!
linked to balatarin