۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

غول یخی در حال آب شدن است


راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه امسال ، عده ای از دوستان را دچار سرمازدگی کرد . سرمازدگی که نه از غیرمنتظره بودن سرمای زمستان ، که از فراموش کردن وجود زمستان ناشی شد . در واقع عده زیادی از دوستان بر این باور بودند که صبح آن روز به خیابان می آیند و ظهر نرسیده ، ترانه "سر اومد زمستون" را خواهند خواند . غافل از آنکه غول یخی زمستان اگر چه ، نه به قدرت قبل ، ولی هنوز به قوت خویش باقیست . و همین غفلت ، موجب سرمازدگی بعضی از دوستان شد .

در این مقال می خواهم دوستان را مژده بهار دهم و به آنها بگویم که آن غول یخی اگر چه همچنان بر جاست ، اما ذره ذره در حال آب شدن است و در فردایی که دور نیست با نخستین نفسهای زمین و آنگاه که چله بزرگ و کوچک به سر آیند بر سرعت آب شدن غول یخی افزوده خواهد شد . اما مهم آن است که مشتاقان بهار ، صبور باشند و امیدوار .

آنها که امروز ادای چهره های پیروز را در می آورند ، بهتر از هر کس دیگری بر شکست و تزلزل خود واقفند و شاید دوست داشتند صاحب آن میزان از شجاعت و مناعت طبع بودند که سرافرازانه به هموطنانشان بگویند که حق را به آنها می دهند و در برابر این همه نجابت سر تسلیم فرود می آورند . ولی امان از غرور و تکبر !

در روز بیست و دوم بهمن دیدیم که مشتاقان بهار ، نه به قصد جنگ و خشونت که برای صلح به خیابانها آمدند ، اما از آنها با چوب و چماق و گاز اشک آور و گلوله های رنگی استقبال کردند . کدام گروه مردمی و با اقتداری را در طول تاریخ سراغ دارید که با رقیبش یا مخالفش چنین برخورد نماید ؟

در آن روز دیدیم ، مردمی را که نه حتی برای گفت و گو ، بلکه برای سکوت به خیابانها آمده بودند ، مورد اهانت و فحاشی قرار دادند . کدام فرد و گروه ظفرمندی دچار حالت عصبی و پرخاشگری می شود ؟

در آن روز دیدیم که برای ترساندن مردم ، چگونه دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی بزرگ و کوچکشان را در خفا و آشکار به رخ می کشیدند و جالب آنکه ، این ، خود صاحبان دوربین بودند که چهره هایشان را با نقاب پوشانیده و از برملا شدن صورتشان در نزد مردم ، هراسان بودند ! بوالعجب که رسوایی سیرتشان ، اهمیتی برایشان نداشت ! و طرفه آنکه نمی توانستند بفهمند ، قومی که سینه اش را سپر سلاح می نماید ، از نشانه رفتن صورتش توسط دوربینها هراسی نخواهد داشت .

در آن روز برای هر یک نفر منتقد ، چندین عسس گمارده بودند . کدام فرد و گروه حاکم مستظهر به حمایت مردم را دیده اید که این چنین برای ساکت کردن منتقدان و مخالفانش تدارک ببیند ؟

مدتهاست که نمی گذارند بی دردسر و به راحتی ، مردم کشورشان از اخبار ایران و جهان آگاه شوند و مردم جهان از اخبار ایران با خبر . حتی به این منظور حاضرند ، کرور کرور از کیسه ملت خرج نمایند تا ابزار و آلت فیلترینگ و پارازیت و چه و چه فراهم آورند . به راستی اگر همه چیز بر مبنای خواست ملت است و ما الگو و نمونه دموکراسی در جهانیم ، پس این همه محدودیت و ممنوعیت برای چیست ؟

آنها صاحب زندانند و ما دردمند و چشم انتظار خیل بیشمار زندانیان بی گناه . آنها می توانند اتهام بزنند و محکوم کنند و اگر لازم شد روز روشن را انکار کنند و شبش بنامند و ما فقط و فقط می توانیم لبخند بزنیم و به قول شاملو در مردگان خویش نظر ببندیم با طرح خنده ای و نوبت خویش را انتظار بکشیم بی هیچ خنده ای ! اما نکته اینجاست که آن کس که هراسان و نگران و خشمگین است ، همانهایند و نه ما ! و کدام حجت و نشانه ای از این آشکارتر در نزدیک بودن ظفر ؟

ولی آنچه که ممکن است پیروزی را به تعویق بیندازد ، احساساتی شدن و خشم است و حریف ، که خود چندان قائل به رعایت قواعد بازی نیست در آرزوی چنین چیزی است .

مبادا دوستانی که دچار سرمازدگی موقت شده اند ، هوس نابود کردن ناگهانی غول یخی را در سر بپرورانند ! که در صورت رخداد چنین واقعه شومی ، سیلی ویرانگر بنیان همه آبادی ها و آبادانیهایی که به خون جگر ساخته ایم و در تمام این دوران تلاش کرده ایم کمترین گزند را از آسیب باد و باران و زمستان ببینند ، بر باد فنا خواهد داد .

با صبوری و امید اجازه دهیم که غول یخی ، ذره ذره آب شود . در این صورت هم زمینهایمان از برکت آب شدن آن غول بارورتر خواهند شد و هم آن غول مهیب ، زجر بیشتری خواهد کشید . آفتاب امید در حال آب کردن غول یخی است و با فرارسیدن بهار می توانیم ، در کنار هم ترانه محبوبمان را بخوانیم . پس برای دیدن آن روز زیبا ، صبور بمانیم و امیدوار ! که ما بیشماریم !


۵ نظر:

SMSH گفت...

هنوز هم مثل قبل زيبا و آروم مينويسي
به اميد آب شدن غول يخي
« سبز يعني استقامت تا بهار »

ناشناس گفت...

از کجا معلوم که این غول یخی در حال آب شدنه؟ ما فقط اینو می دونیم که غول یخی پارانویا داره...

ناشناس گفت...

سلام
حق با شماست. باید صبور بود و منتظر... اما من نگران لبخندی هستم که مدتهاست از روی لبهای همه مان رخت بسته...توی خیابان و کوچه، دیده ای با چه خشمی به هم نگاه میکنیم؟!آنها خشمگینند از دست ما، درست. ولی خشم ما را هم نمیشود منکر بود...

Gh.F گفت...

نه.....ما که نگفتیم بریم پیروز برگردیم... اینهمه ما بردیم حالا یه بار هم اونا !بالاخره روز ، روز خودشون بود و واقعیت این بود که غوله نباید توی روز خودشم کم بیاره ! مسیر سختیه اینو هممون می دونیم ، ولی از آنجائیکه از نظر شعور، حقانبت و تعداد قدرت با ماست، پیروز خواهیم بود.اونا هم اینو می دونن وگرنه به هر روشی برای نمایش احمقانشون متوسل نمی شدن......

maryams گفت...

بامدادت زيبا باشد؛آفتاب بر جوشن سربازانت بتابد؛زيرا شامگاه شكستت خواهم داد."پائولوكوئيلو"