۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

رشوه

یادش به خیر زمانی که بچه بودیم و در مدرسه و در فیلمها و سریالها یادمان می دادند که رشوه دهی و رشوه گیری کار بدی است ! یادش به خیر آن زمانهایی که در فیلمهای ایرانی وقتی می خواستند یک شخصیت رشوه گیر را به تصویر بکشند ، مرد میانسالی را نشان می دادند که کارمند یک اداره دولتی زمان محمدرضا شاه پهلوی بود و مستاجر بود و چند سر عائله داشت و یک پیکان فکسنی سوار می شد که غروبها با آن مسافرکشی می کرد و در عین حال چون خرجش با دخلش همخوانی نداشت ، برای انجام یک کار اداری که برای ارباب رجوع صد هزار تومان ارزش داشت ، با کلی ترس و لرز و نگرانی ، پنج تومان زیرمیزی (بخوانید رشوه) می گرفت !

اما امروز ، شکر خدا ، مرد میانسالی را می شناسم که کارمند اداره بیمه است و ظاهری موجه و مذهبی دارد و هفته ای دو روز روزه می گیرد و معتقد است هرگز لقمه حرام ، سر سفره زن و بچه اش نبرده اما برای آنکه به قول خودش مراجعه کنندگان را در مورد راههای کاهش حق بیمه پرداختی راهنمایی کند ، آنها را به برقراری جلسه در استخر دعوت می کند تا خیالش راحت باشد که طرف مذاکره با خود میکروفن حمل نمی کند و آنگاه کاملا صادقانه برای ارائه مشاوره های کارشناسی ! طلب حق مشاوره (و نه ، رشوه !) می نماید .

خانم جوان متاهلی را می شناسم که در یکی از بانکهای کشور برای پرداخت تسهیلات مصوب صاحبان صنایع ، آنقدر اشکال فنی در طرح کشف می کند که برطرف شدن آنها تنها از طریق هدیه دادن گوشی تلفن همراه یا لپ تاپ از سوی متقاضی تسهیلات به این خانم جوان ممکن خواهد بود .

متصدی مالیاتی را می شناسم که برای اینکه مالیات ده میلیون تومانی یک بنگاه اقتصادی خصوصی را پنجاه میلیون تومان اعلام نکند ، پنج میلیون حق کارشناسی!!! می خواهد . البته بهتر است در زمان انجام کارشناسی هم با میوه و شیرینی به نحو مقتضی مورد پذیرایی قرار گیرد .

افسر راهنمایی رانندگی را دیدم که وقتی متوجه شد راننده خودرویی که سبقت غیر مجاز گرفته بود ، گواهینامه همراهش نیست برای آنکه خودرو را به پارکینگ منتقل نکند ، یادش آمد که خودش و دو همکارش ناهار نخورده اند .

کارشناسی را در یکی از ادارات دولتی تهران دیدم که به مراجعه کننده ای که از شهرستان آمده بود می گفت برای آنکه کارش به راحتی انجام شود باید کارشناس را به شهرشان دعوت کند و در هتل خوب شهر برایش اقامت فراهم آورد و در بهترین رستوران شهر از او پذیرایی کند .

کارمند دایره مناقصات یک سازمان دولتی را دیدم که به مدیر یک شرکت خصوصی می گفت برای آنکه در مناقصه یک پروژه صد میلیارد تومانی برنده شود باید حداقل یک درصد مبلغ پروژه را به عنوان هزینه کارشناسی !!! به کارمند مذکور بپردازد .

و بسیار مسائل اینچنینی دیدم و می بینم و بسیار خوشحالم که آن چیزهایی که در دوران کودکی در مدارس و در فیلمها برایمان تصویری قبیح داشت ، امروز در جامعه اسلامی و در پرتو حکومت دینی اصلا وجود ندارد و در مقابل ، آنچه که در این مملکت روز به روز در حال افزایش است ، بحثهای کارشناسی !!! و هزینه های مترتب بر آن است که حتما جزیی از سلامت نظام ادارای دولتی این کشور است . می دانم ربطی ندارد اما آدم که فقط نباید مرتبط با موضوع صحبت کند . همینطور الکی به یاد کشور افغانستان افتادم که وقتی صحبت فساد اداری در آن کشور تبدیل به یک معضل در مبارزات انتخاباتی سال گذشته شد ، از فردای انتخابات مبارزه با آن تبدیل به یک دغدغه ملی شده است . البته بدیهی است که ما خدا را شاکریم که از این مشکلات در کشورمان نداریم و طبعا در پرتو هدفمند شدن یارانه ها ، احتمالا از این به بعد بحثهای کارشناسی و هزینه های مربوط به آن نیز در کشور هدفمند می شوند . البته در راستای بقیه مسائل بی ربطی که گفتم ، بد نیست اشاره ای به پرسش ضخیمی داشته باشم که اخیرا دوست عزیزی در جایی مطرح نمود . به راستی ، کارمندی که ماهانه چهار صد هزار تومان حقوق می گیرد و درآمد ماهیانه اش از کار دوم ، حدود سیصد هزار تومان می شود و ماهانه پانصد هزار تومان اجاره خانه می دهد و هزینه دانشگاه فرزند بزرگش تقریبا ماهی یک میلیون تومان و هزینه مدرسه فرزند دومی تقریبا ماهی هشتصد هزار تومان است ، چگونه در حال حل معادله زندگی روزمره است ؟

هیچ نظری موجود نیست: