۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

ما ایرانیان جان بر کف


دوستی دارم که معتقد است در ایران ، همه ملت ، جان بر کف هستند . راستش را بخواهید با اینکه این دوست عزیز در جمع رفقا بیش از آنکه به فلسفیدن معروف باشد به گونه های تپلش شهره است ، اما هر چه می اندیشم بیشتر باور می کنم در پس این جمله ساده رفیقمان ، هزاران حقیقت نهفته است . انصافا در این مملکت ، آدمی ، آنقدر که می تواند دلیل برای مرگ پیدا کند ، کمتر دلیلی برای زندگی می یابد .

کافیست وقتی در خانه خود مشغول استراحت هستید ، حاجی معمار بساز بفروشی که ملک مجاور منزلتان را خریده است تا در کوچه شش متری ، آپارتمان 5 طبقه بسازد ، مشغول گودبرداری غیر اصولی شود تا تمام منزل بر سرتان آوار شود و خلاص ! یا اینکه مثلا وقتی در حال عبور از پیاده روی یکی از خیابانهای اصلی پایتخت هستید که یکی از برادران مستضعف دوست ، مشغول ساخت یک مرکز خرید بزرگ در آن است ، داربست ایجاد شده ناگهان از بالا تا پایین فرو بریزد و باز هم خلاص ! شاید هم وقتی در همان پیاده رو مشغول رفت و آمد هستید ، یک موتورسوار با فرهنگ و متمدن به شدت با شما برخورد کند و خلاص ! یک وقت هم در حالیکه در اتوبان تهران قم در باند کندرو به سمت قم در حال رانندگی هستید ، خودرویی که از در مسیر مقابل در حال حرکت بوده است ، پروازکنان به سمت شما می آید و خلاص ! البته می توانید برای سفر از هواپیماهای توپولف هم استفاده کنید تا پروازکنان به زمین بخورید و خلاص ! بعضی از ما ایرانیان هم وقتی می میریم که فکر کرده ایم ، می توانیم مثل بعضی ممالک غربی ، برای هر موضوعی به خیابان بیاییم و تظاهرات و از این جور قرتی بازی ها انجام بدهیم . در این صورت ، عوامل آمریکای جنایتکار و انگلیس بی ادب و اسراییل غاصب و منافقین کوردل و در بعضی موارد ، شخص مریم رجوی اقدام به کشتن ما با گلوله یا خوردویی که بالاخره هم معلوم نمی شود سرقت شده بود یا نه ، یا یک شی سخت نموده و خلاص ! البته گاهی هم ممکن است وقتی بمیریم که خیلی شاد و خوشحال با خودروی شخصی در حال حرکت به سمت محل کار خود هستیم و یک موتورسوار ، به خودروی ما بمب می چسباند و بمب را از راه دور می ترکاند ! برای مردن البته دلایل ناموسی هم می توان پیدا کرد ! مثلا می توانیم در حالیکه آدمهای عادی و ماموران خیلی زحمتکش پلیس در حال تماشا یا فیلمبرداری با گوشی تلفن همراه هستند ، توسط فردی که ما احتمالا مزاحم ناموسش شده ایم ، مورد اصابت ضربات چاقو قرار بگیریم و آنقدر در وسط خیابان بمانیم تا بمیریم . اصولا هم که احتمالا ما مردم با فرهنگ ، خیلی میانه خوبی با قانون و مراجع قانونی نداریم و ترجیح می دهیم در همه مواردی که خودمان شاکی هستیم ، خودمان هم قاضی و مسوول اجرای حکم باشیم ! اگر هیچ یک از راههای گفته شده ، موجب مرگمان نشد ، کافیست به سخنان سراسر گهر یکی از مسوولان ، گوش جان فرا دهیم تا جانمان از همه نواحی ممکن استخراج شود . تازه از همه اینها که بگذریم ، برای مردن ، کافیست کمی نفس بکشیم و ... خلاص !

هیچ نظری موجود نیست: