۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

سند شخصی زندگی شهروندی برای آگاهی تا رهایی

چنانکه همه دوستان گرامی می دانند ، آنچه که به عنوان جنبش سبز از پیش از برگزاری انتخابات 22 خرداد در ایران شکل گرفت ، بنا به رای و نظر همه سیاستگذاران و دست اندرکاران آن و به ویژه آقایان موسوی و خاتمی بر مبنای ایفای نقش شهروندی یکایک علاقمندان و هواداران آن جنبش بود و بر همین مبنا ، شعارهایی مانند "هر شهروند یک رسانه" و "هر شهروند یک ستاد" در آن زمان مطرح گشت . با گذشت دو سال از شکل گیری موج و جنبش سبز در ایران و مروری بر همه آنچه که از بهمن ماه 87 و همزمان با اعلام نامزدی سید محمد خاتمی تا به امروز پشت سر گذاشته شده است ، اهمیت راهبردی این دیدگاه و لزوم نقش آفرینی هر یک از شهروندان در پیشبرد حرکت اجتماعی ملت ایران به منظور دستیابی به آرمانها و اهدافی که شاید بتوان به سادگی آن را در قالب عبارت موجز "زندگی خوب و محترمانه" خلاصه نمود ، بیش از پیش نمایان می شود . با این دید ، نگارنده به عنوان یک شهروند ایرانی که دل در گرو فردایی بهتر ، در زمان به بار نشستن تلاشهای یکایک علاقمندان به ایران سبز بسته است ، بر آن شدم که برای سال 90 که بسیاری از صاحبنظران آن را سالی مهم در تعیین سرنوشت و آینده ایران می دانند برای شخص خودم اصولی را به عنوان مبانی زندگی شهروندی و اجتماعی در سال پیش رو تعیین نمایم . آنچه که در پی می آید ویرایش نخست این مبانی است که از همه دوستان خواهش می کنم نظرات خود را در مورد آن بیان نمایند و پیشنهاد می کنم که همه دوستان نیز نسبت به تهیه و انتشار چنین سند شخصی برای زندگی اجتماعی و شهروندیشان اقدام نمایند . لازم به ذکر است که در نگارش این متن هیچ دلیلی برای تئوری پردازی بیهوده و شعارگونه ندیدم و بیشتر در پی ثبت اصول عملی زندگی شخصی خود در جامعه در سال 90 با لحاظ کردن قواعد و چارچوبهای کلی جنبش متکثر سبز بوده ام :

1- استفاده از نمادهای سبز رنگ و به طور خاص دستبند سبز را هرگز ترک نخواهم کرد .

2- کسانی که در راه پیشبرد جنبش سبز ایران هزینه داده اند ، اعم از کشته شدگان ، مجروحان ، آزادگان در بند و رها از بند و خانواده های همه آنها که عزیزانشان را فدای این خیزش مسالمت آمیز کرده اند ، فراموش نکرده و به هر شکل نسبت به دلجویی و یاری آنها اقدام خواهم کرد .

3- به دام افراط و تفریط و خشونت گرایی نخواهم افتاد .

4- از هر ابزار و موقعیتی برای آگاهی رسانی به همه افراد جامعه در هر مکان استفاده خواهم نمود .

5- مطالعات خود را افزایش خواهم داد و هیچ فرصتی را برای دانستن از دست نخواهم داد .

6- تماشای برنامه های صدا و سیمای عزت ضرغامی و ارسال پیامک را همچنان تحریم خواهم کرد .

7- تا حد امکان از خدماتی که برای دولت ایجاد درآمد کند استفاده نخواهم کرد .

8- در کسب و کار شخصی خود نهایت سخت کوشی را خواهم داشت و در عین حال از ارائه هرگونه خدمات به نهادهایی که در سرکوب مردم ایفای نقش کرده اند خودداری خواهم نمود . با ادای احترام به همه بسیجیان واقعی قدیمی و کارکنان شریف نهادهای حکومتی ، این اصل را در باره یکایک کارکنان و وابستگان به نهادهایی همچون سپاه و بسیج و صدا و سیما و ... رعایت خواهم نمود .

9- در همه لحظات زندگی روزمره قوانین و قواعد زندگی مدنی مانند مقررات شهرنشینی ، قوانین راهنمایی و رانندگی و ... را رعایت خواهم کرد .

10- از خرید محصولات و ملزومات خارجی که مشابه ایرانی آن وجود دارد ، خودداری خواهم کرد . این امر شامل میوه و سبزی و چای و کالاهای صنعتی و منسوجات و ... خواهد شد و استثنایی قائل نمی شوم .

11- همه حقوق تضییع شده خود را به ویژه در حوزه اقتصادی از مردم عادی و همشهریان طلب نخواهم کرد و سرچشمه مشکلات را فراموش نمی کنم .

12- تا حد امکان از خدمات و محصولات شرکتهایی که به هر نحو(اعم از درج تبلیغ ، ارائه خدمات و...) برای رسانه های ضد مردمی درآمد زایی می کنند ، استفاده نمی کنم .

13- هنرمندان و چهره های شاخص عرصه های مختلف اجتماع که به هر شکل در دو سال گذشته حقیقت را فدای مصلحت نکردند و در کنار مردم ماندن را برگزیدند با هر روش ممکن (مانند خرید تولیدات و ...) مورد حمایت قرار خواهم داد .

14- ترس و واهمه از بیان حقیقت ، ابراز انتقاد ، اعتراض و طلب حقوق تضییع شده انسانی خود نخواهم داشت .

15- خود را متعلق به جنبشی می دانم که برای زندگی بخشی به همه ایرانیان شکل گرفته است ، در نتیجه خود را به دامان مرگ نخواهم انداخت .

16- صبر و استقامت را در اگاهی تا رهایی ، پیشه خواهم کرد .


۱ نظر:

Unknown گفت...

این حرف پدرم رو که از قول مهندس بازرگان میگفت هیچ وقت فراموش نمیکنم که مشکل جامعهٔ ما مشکل فرهنگی‌ هست. مشکلی‌ که با انقلاب کردن حل نمی‌شه و هرکس باید از خودش شروع کنم. نکته ای‌ که تو این سند شما دیدم و خوشم اومد توجه به همین مشکلات فرهنگی‌ خودمون و مردم اطرافمون بود. قبل از اینکه نظرم رو درباره بندهای ذکر شده بگم یه مقدمه دیگه هم اضافه می‌کنم. چند وقت پیش فصل فسفهٔ سیاسی کتاب لذات فلسفه ویل دورانت رو میخوندم. یه بخشی داره "آیا دموکراسی شکست خورده است؟" یه جملهٔ از بیسمارک آورده که میگه "من انتخابات مستقیم و مراجعه به آرأ عمومی‌ را بهتر از هر قانون ساختگی انتخابات ضامن حفظ محافظه کاری میدانم." من این مسئله رو به شخصه خودم در سوئیس دیدم! می‌شه گفت که در سوئیس به شدت دموکراسی وجود داره، اینجا حتی یه رئیس‌ جمهور هم ندارند، هفت نفر دور هم میشینند مملکت رو اداره کنند، برای هر چیزی هم (یعنی‌ چیزایی‌ که خیلی‌ پیش پا افتاده به نظر میاد) نظرخواهی دارن که مردم بگن آره یا نه! اما جامعه سوئیس به شدت محافظه کار هست! و روشنفکر‌هاشون که معمولاً تو دانشگاه پیدا میشن همش از این مینالند که این مردمی که تو کوه هستند خیلی‌ فکرشون بسته هست و هیچی‌ نمیدونند و در نتیجه این رای گیریها کمکی‌ به پیشبرد اصلاحات در مملکتشون نمی‌کنه و قانونهای (به قول خودشون stupid ) تصویب میکنند!
آقای ویل دورانت راه حل چاره رو تعلیم و تربیت میدونند (که من هم باهاش موافقم). بنابرین بر می‌گردم به حرف قبلی‌ و اینکه ما باید سطح دانایی، آگاهی‌، فرهنگ و تربیت خودمون و اطرافینمون رو بالا ببریم.

اما برسی‌ جز به جز سند شما:

۱-به همراه داشتن یک نماد نشون میده که شما به شدت به صاحب نماد اعتقاد درین. اگر این کار کمکی‌ به پیشبرد اهداف جنبش سبز میکنه ادامه بدین!

۲-این وظیفه همهٔ ماست، اما من بشخصه نمیدونم که چطور این کار رو انجام بدم!

۳-دقیقا! قطعا مشکل بزرگ درگیری‌های بین فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف همین افراط و تفریط است.

۴- اهمیت بالا بردن آگهی رو که قبلا هم گفتم، اما این آگاهی‌ رسانی نباید فقط در حد پخش اطلاعیه باشه! باید دلیل هر حرکتی‌ هم تجزیه تحلیل بشه.

۵-موفق باشید. اصلا خوبه که هرکس مطلب جدیدی رو که از هر نوشته ای‌ یاد میگیره با بقیه تقسیم کنه. (همون share که ما هرروز تو فیسبوک انجام میدیدم ؛-))

۶-بنده کاملا با پوچ بودن اکثر برنامه‌های صدا سیما موافقم، اما تا جایی که من احساس می‌کنم بیشتر مردم ایران اینها رو تماشا می‌کنن. بنابرین شما که در اون جامعه زندگی‌ می‌کنید بهتره در جریان باشید که مردم چه چیزهای از صدا سیما دریافت میکنند. من به شخصه دلم نمیاد وقتم رو برای این کار بذارم. البته احساس می‌کنم با دیدن حداکثر ۵ دقیقه، دستتون بیاد که داره چی‌ می‌گذره!

۷-اینو که خوندم یاد ماجرای دانشجوی پولی‌ تو پلی تکنیک افتادم! خیلی‌ جا خوردم وقتی‌ فهمیدم کسانی‌ که خودشون رو به آب و آتش میزدن که دانشجوی شبانه وارد پلی تکنیک نشه، یکی‌ دو سال بعد که نوبت کنکور خودشون رسید به عنوان دانشجوی شبانه وارد دانشگاه شدن! امیدوارم این حد ممکن خیلی‌ پایین نیاد.
۸-این سیاست ... پاشو به هرچی‌ باز کنه اونو از بیخ و بن داغون میکنه، یه بندگان خدایی فکر میکردن دین میتونه این سیاست رو رام کنه، حالا نیستن ببینند که چه بر سر این دین بیچاره اومد! حالا ظاهرا تمام اقتصاد و صنعت ما هم داره قربانی این سیاست میشه! البته من دقیقا منظور خدمات رو نفهمیدم، شاید این نظر یه کم بی‌ ربط بود!

۹-کاش همه بکنند، یعنی‌ میشه یه روز پاتو بی‌ استرس تو خیابونهای تهران بذاری؟!

۱۰-عالیه، من هم سعی‌ می‌کنم.

۱۱-اینم خیلی‌ خوبه، باعث ایجاد آرامش میشه.

۱۲-خوبه.

۱۳-موفق باشید.

۱۴-این رو که به چشم خودم در شما دیدم. باز هم موفق باشید.

۱۵-خدا حفظتون کنه.

۱۶-من هم خیلی‌ به این دو تا احتیاج دارم.

--------------------

حالا با اجاز‌تون چند تا هم من اضافه کنم.

۱-آدم‌هایی‌ که خیلی‌ با من متفاوت هستند رو هم در کنارم داشته باشم. چیزهایی می‌شه از این آدمها یاد گرفت که به فکر خودم نمیرسه.

۲-انعطاف پذیر باشم تا زود از کوره در نرم.

۳-هویت خودم رو فراموش نکنم.

۴-بدون منّت کاری رو برای کسی‌ انجام بدم و به احساس خوبی‌ که اون موقع داشتم توجه کنم.

۵-تلاش می‌کنم تا ذهنیت منفی‌ افراد دور و برم رو درباره ایران و اسلام تغییر بدم.

۶-هیچ فرصتی رو برای یادگیری و زندگی‌ کردن از دست ندم.

-----------------------

در پایان سال خوبی‌ داشته باشید.

به امید اجرایی شدن این سند :-)

هدا