۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

آقای افتخاری ! بمان و بخوان !

شنیده ام علیرضا افتخاری اعلام کرده است که در پی فشارهایی که اخیرا از سوی افکار عمومی به او و خانواده اش وارد شده است قصد ترک وطن را نموده و کشور فرانسه را برای اقامت برگزیده است . این نوشته بر آن است که از علیرضا افتخاری بخواهد در این مملکت بماند و برای آنها که دوستش دارند بخواند . و از این رو ، روی سخن با علیرضا افتخاری است ! همو که روزی به عنوان شاگرد خلف مکتب آوازی زنده یاد استاد تاج اصفهانی نامیده می شد . کسی که وقتی آتش دل و مهرورزان را منتشر نمود علاقمندان به موسیقی ایرانی را به ظهور پدیده ای جدید در آواز ایرانی امیدوار کرد و از همین رو بود که نامش خیلی زود در کنار نامهایی مانند محمدرضا شجریان و شهرام ناظری قرار گرفت . همان علیرضا افتخاری که در سالهای میانی دهه هفتاد با ارائه سه گانه نیلوفرانه ، مخاطب عام را نیز به شنیدن موسیقی ایرانی تحریض نمود و در سالهای پایانی دهه هفتاد با ارائه آلبوم یاد استاد ، نه تنها خاطرات نسلهای قدیمی را زنده کرد که در میان نسل جوان نیز طرفداران بیشماری برای خود دست و پا کرد . و روی سخن با همان علیرضا افتخاری است که بعضی ها را خیلی دوست دارد و البته این دوست داشتن از روی ادب است ! آقای افتخاری ! در کشورت بمان و برای آنها که دوستت دارند و دوستشان داری بخوان ! فرانسه جای تو نیست ! گمان مبر که اگر امروز جلای وطن کنی و به تبعید خودخواسته به فرانسه بروی ، در خارج از کشور همانگونه از تو استقبال می شود که از دیگر ایرانیان به تبعید رفته ! جنابعالی در صورت خروج از کشور ، در بهترین حالت جایگاهی مانند کامران نجف زاده پیدا خواهی کرد ! اطمینان دارم که او را می شناسی . حتما در راهروهای صدا و سیمای خصوصی عزت ضرغامی و شرکا او را دیده ای ! اما بدان و آگاه باش که نوع کار تو با نجف زاده بسیار متفاوت است و به همین خاطر ، این رفتنت چندان عاقبت به خیری به بار نمی آورد . با این بصیرتی که حضرتعالی از خود بروز داده اید ، آن هم درست در شرایطی که بزرگان صنف موسیقی یا در بستر مرگند ، یا در کنج ازلت و یا آنقدر بی بصیرت که حتی پخش صدای دعا و نیایشان در کشور اسلامی به منزله اقدام علیه امنیت ملی است ، شک نکن که روزهای درخشانی در انتظار تو و امثال گلریز و اصفهانی و عصار خواهد بود . پس بمان و بخوان ! اگر باورت نمی شود به تجربه دوستان دیگرت در سایر صنوف هنری نگاهی بینداز . محمدرضا شریفی نیا ، احمد نجفی ، مجید مظفری ، پروانه معصومی و دیگرانی از این دست ! حداقل اینکه اگر بمانی ، آواز تیتراژ سریالها و فیلمهایی که همین هنرمندان متعهد و بابصیرت ستارگان آن هستند ، سهم تو خواهد بود . جنابعالی هم که مدتهاست قید آواز و تصنیف خوانی در چارچوب ردیف ایرانی را زده ای و هر چه پیش آید می خوانی تا به قول خودت به آهنگسازان جوان روحیه و اعتماد به نفس بدهی . پس چه باک از اینکه حتی به جای هنرپیشگان هم بخوانی ! سینمای آبگوشتی هنوز هم خواننده می خواهد ! پس بمان و بخوان ! آقای افتخاری ! اگر از ایران بروی ، جایی که خوانندگان آن طرف آبی سالهاست حق آب و گلی برای خودشان دست و پا کرده اند ، چندان نباید به استقبال از کنسرت و آلبومت خوشبین باشی ، زیرا مخاطب ترجیح می دهد نسخه اصلی آوازها و ترانه ها را از خوانندگان اصلی کار بشنود و چندان تمایلی به شنیدن بازخوانی آثار خوانندگان مورد علاقه اش ندارد ! پس باز هم بمان و برای آنها که چون دوستشان داری دوستت دارند بخوان ! دنیا را چه دیدی ! شاید سال آینده در دیدارهای محمدرضا شریفی نیا و مجید مظفری و احمد نجفی و یوسفعلی میرشکاک و علیرضا قزوه و حداد عادل و موسوی گرمارودی با مقامات ، بخشی را هم به آواز خوانی تو و خوانندگان بصیری مانند تو اختصاص دادند ! و بالاخره اینکه آقای علیرضا افتخاری ! آنها که در این سالها از ایران رفته اند به استثناء امثال کامران نجف زاده ، اکثرا نخبگان و چهره های برجسته ای بوده اند که بنا به هزار و یک دلیل که جنابعالی از شدت علاقمندی به بعضی ها ترجیح می دهی از آنها بی خبر باشی بار سفر بسته اند و کمتر پیش آمده که کسی به خاطر فشار افکار عمومی از ایران برود . پس بهتر است حضرتعالی هم بمانی و بخوانی ! آقای علیرضا افتخاری ! در ایران بمان و در چشمان مادران ندا و سهراب و دهها و صدهها مادر دیگر نگاه کن و بخوان ! بمان و چهره های نحیف و رنجور اما مصمم امثال عیسی سحرخیز و احمد زیدآبادی و مصطفی تاج زاده و کیوان صمیمی و دیگران را به خاطر بیاور و بخوان ! بمان و اگر محمدرضا شجریان و شهرام ناظری پذیرفتند در یک هماوردی موسیقایی در قالب سه شب کنسرت پیاپی شرکت کن تا بدانی که مردمی که از دید آنها که دوستشان داری خس و خاشاکند چقدر دوستت دارند و محبوبیتت را در قیاس با خوانندگانی که خود را صدای خس و خاشاک می دانند محک بزن . آقای افتخاری ! بمان و بخوان زیرا این مملکت و شرایط امروز آن ، حاصل دستپخت آنهایی است که دوستشان داری و دریغا که دستپخت محبوبت را نچشی ! بمان تا بدانی که مقام و جایگاه استادی مانند مناصب حکومتی نیست که یک شبه و آنی اعطا شود و محبوبیت و جاودانگی را باید در دلهای مردم جست ، نه در دستان صاحبان مقام ! لااقل نگاهی به زندگانی استادان همشهریت ، تاج اصفهانی و جلیل شهناز و حسن کسایی بینداز . جناب افتخاری ! برای شما در خارج از مرزهای این کشور ، جایی نیست ، پس بمان و همین جا بخوان !


۲ نظر:

ناشناس گفت...

خودت فهمیدی چی نوشتی استاد؟!!
گیرم افتخاری عاشق احمدی نژاده.چرا دریوری بارش می کنین؟مگه نمیگین دموکراسی و ازادی.اینه؟یعنی هنوز قدرت نگرفته از خلخالی بدترین شما ها.
اون تفنگ داشت شما اینترنت.
البته اونم اواخر دوم خردادی شده بود.

ناشناس گفت...

اولا که کسی مدعی قدرت نیست!در ثانی اگر قرار بود این جماعت با شما مثل خلخالی برخورد کنند که نمی تونستین با کودتا رای مردم رو بدزدید