۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

ما اینیم


درست است که ما ملتی هستیم با پیشینه ای لااقل به اندازه قدمت شهر سوخته ، چهره های برجسته فراوانی در تاریخ علم و فرهنگ و ادب جهان داشته ایم ، روزگاری صاحب بزرگترین امپراتوری دنیا بوده ایم ، امروز هم چهره های موفق و سرشناس بسیاری در نقاط گوناگون جهان از این کشور برخاسته اند و درست است که ملتی هستیم که به دنیا نشان داده ایم در اوج عصبانیت و دلشکستگی هم می توانیم مانند بیست و پنج خرداد ماه هشتاد و هشت به خیابان بیاییم و در سکوت کامل و با نظم و انضباطی باورنکردنی راهپیمایی کنیم ، اما در کنار همه اینها باید بپذیریم که...

ما ملتی هستیم که هنگامی که پشت فرمان خودروی خود می نشینیم سایر خودروها را رقبای خود در مسابقه ای ناگفته می دانیم که هرگز نباید به آنها اجازه بدهیم از ما عبور کنند یا جلوتر از ما حرکت کنند و عابران پیاده را مانند دشمنانی می دانیم که یا نباید در برابر ما ظاهر شوند و یا اگر ظاهر شدند باید مجبور به فرار گردند . ما ملتی هستیم که هرگاه قرار است با یکدیگر حتی در مورد مسائلی که در مورد آنها نظر یکسانی هم داریم ، صحبت کنیم مجبور به مجادله و مخالفت با هم می شویم . ملتی هستیم که وقتی برای حل و فصل مشکلات آپارتمان محل سکونت خود جلسه ای تشکیل می دهیم ، حتما باید در جمعمان کسانی پیدا شوند که ساز مخالف کوک کنند تا بتوانیم بر سر یکدیگر فریاد بکشیم . ما ملت با فرهنگی هستیم که زباله های خود را در جویهای آب کوچه و خیابان می ریزیم تا مخالفت خود را با نظام حاکم نشان دهیم . ملتی هستیم که دوست داریم غوره نشده ، مویز محسوب شویم و به همین خاطر وقتی تجربه کار نداریم انتظار داریم حقوقی معادل نیروی با ده سال سابقه ، دریافت داریم و وقتی ده سال سابقه کار داشتیم توقع دریافت حقوق نیروی با سی سال سابقه را داریم و وقتی سابقه کارمان از بیست سال گذشت اگر کمتر از درآمد ماهانه کارخانه داران مطرح حقوق بگیریم ناراحت می شویم . ما ملتی هستیم که اصولا ناراضی هستیم اما تظاهر به بی تفاوتی را نشانه زرنگی و زیرکی خود می دانیم . ملتی هستیم که خودمان بهتر از هر کس دیگری می دانیم که با امیرکبیر و مصدق و امثالهم چه کرده ایم اما دوست داریم دیگران فکر کنند که کار ، کار انگلیسیها بوده است . ملتی هستیم که می توانیم در باب انتقاد کردن و لزوم تحمل و شنیدن نقد ، ساعتها سخنرانی کنیم ولی اگر کسی از ما انتقاد کرد از صمیم قلب برایش آرزوی لال شدن یا مردن می کنیم . ملتی هستیم که رعایت نکردن نوبت در صف تاکسی و اتوبوس و شیر یارانه ای را زرنگی می دانیم . ملتی هستیم که ادعا می کنیم ، پول ، چرک کف دست است ولی به خاطر بیست و پنج تومان یا پنجاه تومان ، دعوا و مرافعه راه می اندازیم . ملتی هستیم که حاضر نیستیم از خیر همان بیست و پنج تومان یا پنجاه تومانی که راننده یا مسافر به خاطر نداشتن پول خرد به ما بدهند بگذریم ، مبادا که حقمان ضایع شود اما اگر کرور کرور سرمایه ملی ما صرف چاق شدن افرادی بشود که چشم دیدن نژاد ایرانی و تمدن پارسی را ندارند احساس تضییع حق به ما دست نمی دهد . ملتی هستیم که در پایان دوره مسوولیت یک چهره ادیب و متفکر ، ترجیح می دهیم دل به سخنان سطحی و لمپن مابانه یک چهره عوام فریب ببندیم . ملتی هستیم که وقتی یک نفر به دوربین زل می زند و دروغ می گوید ، به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار در دلمان قند آب می کنند . ملتی هستیم که حاضریم مسیر حرکت خودمان و کشورمان را به خاطر حال گیری کردن از یک نفر کاملا عوض کنیم . ما ملت با حالی هستیم که موضوع فحش کشدار دادن فلان بازیکن فوتبال لیگ محلات به مدیر تیمش برایمان مهمتر از خشک شدن دریاچه ارومیه یا آتش گرفتن هزاران هکتار از جنگلهای کردستان است . ملتی هستیم که گوش نکردن به موسیقی کشورش را افتخار می داند و در مقابل گوش کردن به فحشهای ریتمیک را نماد و نشانه باکلاسی می داند . ما ملتی هستیم که به جز تخت جمشید و سی و سه پل و شمال!!! با سایر جاذبه های گردشگری کشورمان بیگانه هستیم ، اما آدرس و مشخصات تمامی دیسکوها و مراکز خرید دبی و آنتالیا و سواحل تایلند را از بریم . ملتی هستیم که تمام دنیا دخترانش را با چشم و گیسو و ابروی تیره آن می شناسند و می ستایند اما دخترانمان در تب بلوند کردن مو و ابرویشان می سوزند . ملتی هستیم که روزگاری شعرا و ترانه سرایانش ، لطیف ترین و مهربانانه ترین تعابیر را در توصیف معشوقشان به کار می بردند ، اما امروز ترانه هایی را گوش می دهیم که در آن خطاب به معشوق می گوید : کثافت بی همه چیز ، هلاکتم ، می فهمی ؟! یا چیزهایی قریب به این مضمون . ملتی هستیم که خودکشی می کنیم تا وارد دانشگاه بشویم و مدرک بگیریم تا بتوانیم با دلالی یا رانندگی یا هر کاری غیر از آنچه لزوما مرتبط با تحصیلات ما می شود ، امرار معاش کنیم . ملتی هستیم که عادت کرده ایم در دانشگاه ، نماز جمعه بخوانیم ، در مصلا ، نمایشگاه کتاب یا فن آوری اطلاعات برگزار کنیم ، در زندان از دانشجویان و استادان و صاحبان فکر نگهداری کنیم و در پادگان ، پروژه های صنعتی و عمرانی را مدیریت کنیم . ملتی هستیم که برای برگزاری فلان مراسم دعا ، حاضریم میلیونها تومان خرج کنیم تا به همه ثابت شود انسانهای مومنی هستیم ، اما کودکان کار و خیابان را ندیده می گیریم . ملتی هستیم که در ظاهر از افزایش زنان خیابانی انتقاد می کنیم و در باطن ، حسرت روزهایی را می خوریم که در تهران ، شهر نو وجود داشت . ملتی هستیم که وقتی برای زندگی به کشورهای دیگر می رویم در برابر دوربینهای تلویزیون ادعا می کنیم که ایران بهترین و آزادترین نقطه روی زمین برای زندگی و تحصیل و کسب و کار است و هموطنانمان نباید هرگز از کشور خارج شوند و اصلا هم به روی خودمان نمی آوریم که اگر همه این مدعیات صحیح است ، پس چرا خودمان در ایران نمانده ایم !

کلا چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید ، ما اینیم !!! یعنی ، ملتی هستیم با مجموعه ای از ویژگیهای خوب و بد که باید گاهی کلاهمان را قاضی کنیم و خودمان را مورد نقد و قضاوتی بی رحمانه تر از آنچه درباره حکام جامعه می کنیم ، قرار دهیم تا بتوانیم امید به اصلاح این کشور ببندیم . اگر چنین نکنیم تا همیشه ، در این کشور ، همین آش و همین کاسه خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست: