۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

گل اومد، بهار اومد میریم به زندان، هی!


در راستای اینکه دیدن اعترافات ابطحی و عطریانفر در دادگاه ما را متحول کرد و تماشای مصاحبه آنها در میان درختان سر به فلک کشیده اوین که منطقه‏ای خوش آب و هواست ما را به هیجان آورد و با توجه به اینکه ابطحی و عطریانفر خیلی از شرایط زندان و فواید آن تعریف کردند موارد زیر پیشنهاد می‏گردد:
1- برای همه کسانی که اینجوری فکر می‏کنند اما لازم است اونجوری فکر کنند، سهمیه زندان در نظر گرفته شده و به عنوان سهام سعادت در زمانبندی‏های خاص برایشان اعمال گردد.
2- در راستای گسترش عدالت و رفع تبعیض، همه افرادی که از اضافه وزن رنج می‏برند یا می‏خواهند رژیم بگیرند و همچنین کسانی که نیاز به استراحت در یک فضای خوش آب و هوا دارند اما وسعشان نمی‏رسد که سفر کنند این امکان را داشته باشند که از سوییتهای زندان استفاده کنند.
3- کسانی که ترسو هستند و می‏خواهند شجاعت صحبت کردن پیدا کنند اجازه استفاده از امکانات زندان را پیدا کنند.
4- کسانی که قدرت شناخت دوستان چندین و چند ساله خودشان را ندارند، به منظور شناخت واقعی آنها، بتوانند چند روزی (بسته به اهمیت و سابقه دوست مذکور) در زندان با خودشان و ایشان (دوستان بهتری که آدم در زندان پیدا می‏کند) خلوت کنند.
5- همه کسانی که دچار بیماری هستند و مایل به دسترسی به امکانات عالی بهداشتی و پزشکی هستند، قادر به استفاده از زندان باشند.
نتیجه گیری منطقی : از این به بعد کسانی که می‏خواهند با دوستان و اقوام به گردش و تفریح بروند، به جای اینکه دامن پاک طبیعت را آلوده کنند در حالیکه دسته جمعی ترانه زیر را می‏خوانند، به نزدیکترین زندان محل سکونت خود مراجعه کنند: گل اومد بهار اومد میریم به زندان ، هی!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

حامد عزیز همه ی ما برای رفتن به زندان نیاز به یک جاسوس ناشناس داریم تا کاملا خوش بگذرانیم
احتمالا در محصولات جدید لپ لپ جاسوس هم پیدا می شود