۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

من متعلق به همه ملت هستم


با توجه به اينكه من متعلق به همه ملت ايران هستم و در راستای اینکه یک دوست عزیز معلوم الحال مجهول الهویه‏ای به دنبال افشای سند انقلاب مخملی، خواستار رمز گشایی و تحلیل یکی از سرودهای انقلابی مخملی شده بود و متن آن را برای ما ارسال نموده بود، ما هم به خاطر مردمی بودن فراوانمان مجدداً از معاونت "لباس شخصی‏های ضد انقلاب مخملی" سرویس مذکور خواستیم نسبت به بررسی و تحلیل این سرود اقدام نماید که نتیجه آن و به شرح زیر منتشر می‏شود:


*توپولویم توپولو*
ترجمه : من خیلی تپل هستم
فرضیه 1 : من در ناز و نعمت زندگی می‏کنم و این باعث می‏شود که در ملاحظات سیاسی فقط به مردم شمال شهر توجه نمایم.
فرضیه 2 : خوشی زده زیر دلم یا یک کمی آن طرفتر از زیر دلم و باید انقلاب مخملی کنم.
فرضیه 3 : من محمدعلی ابطحی هستم. خیلی چاق شدم کاشکی کسی پیدا می‏شد و مرا وادار می‏کرد به زور 20 کیلو از وزنم را کم کنم.
فرضیه 4 : من روح احمد بورقانی هستم. این امر نشان دهنده آن است که انقلابیون مخملی ، چشم به امدادهای غیبی داشته‏اند اما چون برادران تا صبح بیدار بودند این توطئه ناکام مانده است.


*صورتم مثل هلو*
ترجمه : برای حفظ سلامتی صورتم از ماسک هلو استفاده می‏کنم.

ترجمه تحت اللفظی: خیلی خوشگلم.پوستم خیلی خوب است.
فرضیه 1 : تأیید فرضیه 1 جمله قبل است. می‏خواهند بگویند که در زمره مرفهین بی‏درد و بی‏تربیت جامعه هستند.
فرضیه 2 : می‏تواند نشان دهنده ارتباطات نامشروع انقلابیون مخملی با چهره‏های زیبا و عروسکهای هالیوودی نظیر آنجلینا جولی، بردپیت و خانم سارا پیلین باشد.
فرضیه 3 : هلو می‏تواند نوعی اسم رمز باشد. در واقع با استفاده از لفظ هلو می‏خواهند بگویند انقلاب مخملی، مثل هلو که می‏رود توی گلو، به راحتی به نتیجه می‏رسد.


*دست و پاهام کوتاهه*
ترجمه : دستها و پاهای من کوتاه هستند.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند در حکم نوعی گرا دادن به سرویسهای امنیتی و جاسوسی دشمن باشد. به این معنا که ما واقعاً نمی‏توانیم رأی مردم را بگیریم و دستمان از قدرت کوتاه شده است.
فرضیه 2 : اگر چه به ظاهر قدرتمان کم است، اما به شکل مخملی و نرم و در راستای ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه براندازی می‏کنیم.


*چشم و ابروم سیاهه*
ترجمه : چشمها و ابروان من سیاه رنگ است.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند نشان دهنده سوء استفاده از زنان برای جذب مردان در انجام انقلاب مخملی باشد. به نظر می‏رسد جمله بعد از این عبارت به قرینه معنوی حذف شده باشد. در جمله حذف شده به گیسو و ساق و کمر و قد و بالای رعنای زنان و دختران ستاد مخملی اشاره شده است.
فرضیه 2 : رهبران انقلاب مخملی قصد سوء استفاده از عواطف همه نژادها را داشته‏اند و این امر با هدف استفاده از آنها در انجام انقلاب مخملی بوده است. هدف اولیه آنها همراه کردن سیاه پوستها بوده است.


*مامان خوبی دارم*
ترجمه : از مادر خوبی برخوردار می‏باشم.
فرضیه 1 : منظور از مامان خوب، ملکه انگلستان می‏باشد که اگرچه ظاهری مهربان و خوب دارد اما در واقع روباه پیر استعمار است.
فرضیه 2 : منظور، مادر چند نفر از آقازاده‏های آشوبگر است که در واقع همسر یکی از آقایانی می شود که با دو نفر دیگر از آقایان هم قسم شوند پشت هم را خالی نکنند.
فرضیه 3 : مراد از این عبارت می‏تواند تحریک عواطف مادران باشد تا راضی شوند فرزندانشان را برای مشارکت در انقلاب مخملی به خیابانها بریزند و حتی خودشان هم آنها را همراهی کنند. در واقع این جمله نوعی لوس کردن و ننر بازی بچه‏های مخملی برای مادرانشان است.
فرضیه 4 : مخملیها خیلی بی غیرت هستند و از خوبیهای مادرشان در ملا عام تعریف می کنند.


*می‏شینه توی خونه*
ترجمه: در خانه می‏نشیند.
فرضیه 1 : این جمله می‏تواند نوعی رد گم کردن باشد در واقع معنای اصلی این جمله آن است که مادران اصلاً نباید در خانه بنشینند و باید با فرزندانشان در براندازی نرم، مشارکت داشته باشند.
فرضیه 2 : شورای رهبری انقلاب مخملی با خانه نشین کردن مادران، به دنبال کشتن راحت‏تر فرزندان آنها بود.
فرضیه 3 : شورای رهبری در خانه می‏ماند و بقیه را به خیابانها می‏کشاند.
فرضیه 4 : رهبران انقلاب مخملی اگر نتوانستند در خیابانها آشوب کنند، درخانه می‏نشینند و شبها از روی پشت بام، شعار می‏دهند.


*می‏بافه دونه دونه*
ترجمه : دانه دانه می‏بافد.
فرضیه 1 : سران انقلاب مخملی، حلقه‏های انقلاب را با آرامش و به دنبال یکدیگر می‏بافند و در کنار هم قرار می‏دهند تا به شکل نرم براندازی کنند.
فرضیه 2 : این عبارت می‏تواند نوعی رمز باشد و در واقع به دنبال بیان مرحله‏ای بودن انقلاب مخملی است. همین مرحله‏ای بودن انقلاب است که آن را نرم می‏کند. اگر دانه دانه نباشد خیلی سفت می‏شود.دقیقا مثل انگور که چون دانه دانه است نرم است ولی بادمجان که دانه دانه نیست سفت است.


*پیرهن گلی گلی*
ترجمه : پیراهن گل گلی
فرضیه 1 : شورای رهبری با بیان این جمله می‏خواهد به بدنه جریان بگوید که لازم است ندا آقا سلطان و چند نفر دیگر را بکشند و پیراهن خونی آنها را بر سر نیزه بکنند و با سر دادن شعار "پیراهن گل گلی" افکار عمومی را جریحه دار نمایند.
فرضیه 2 : عبارت "پیراهن گلی گلی " به نوعی نشان دهنده نماد انقلاب مخملی است. به این معنا که اعضای انقلاب با پوشیدن پیراهنهایی که به رنگ نماد آنهاست به صورت نرم شروع به براندازی نمایند.
فرضیه 3 : مجدداً می‏تواند نشانگر سوء استفاده از زنان برای کشاندن مردان به ستاد مخملی باشد. به همین منظور با اشاره به پیراهن گلی گلی نسوان اقدام به تحریک عواطف مردان کنند.
فرضیه 4 : بیانگر روابط نامشروع سران مخملی با زنانی است که پیراهن گلی گلی می‏پوشند.


*می‏پوشم خوشگل می‏شم*
ترجمه : می‏پوشم، خوشگل می‏شوم
فرضیه 1 : سعی در القای این مطلب دارند که جوانان در صورت استفاده از نماهای انقلاب مخملی، زیباتر می‏شوند.
فرضیه 2 : ایجاد نوعی رویای آرمان گرایانه در ذهن مخاطبان است. به این شکل که اگر قبای انقلابی‏گری بپوشند. آینده زیبایی در پیش خواهند داشت.


*مثه دسته گل می‏شم*
ترجمه : مثل دسته گل می‏شوم
فرضیه 1 : سعی در القای نوعی حس وحدت میان اعضای انقلاب دارد. به این معنا که اگر همه از نماد انقلاب استفاده کنند، مانند دستهء گل (ساقه گل) سبز رنگ و راست می‏شوند.
فرضیه 2 : به دنبال خونریزی در جامعه هستند و به همین خاطر از لفظ گل به کرات استفاده می‏شود.


نظریه شاهد 1 : این انقلاب مخملی، انقلاب شکم گنده‏های سیر است. اما گرسنگان همه آنها را می‏خورند و انقلاب مخملی به نتیجه نمی‏رسد.
نظریه شاهد 2 : استفاده از جاذبه‏های جنسی و شهوانی در این انقلاب مخملی پیش از حد استاندارد است.
نظریه شاهد 3 : مامان خوبی که دارند را کی باید وادار به اعتراف کنیم؟
توضیح عکس: چهره یکی از رهبران انقلاب مخملی که در لباس خود از رنگ نماد استفاده کرده است.برخی منابع معتقدند این عکس مربوط به دوران کودکی یکی از سران انقلاب مخملی است که اخیرا به همه چیزهای ممکن اعتراف کرده است.

۱ نظر:

سودابه گفت...

عجب تحلیل بی نقصی;)