دوستان میگویند که امروز برای برخی از چهرههای خوشنام اصلاحطلب ، دادگاهی برگزار شده است و جناب آقای ابطحی لب به اعترافاتی گشوده که بعضی از هواداران ایشان را بهتزده کرده است و به خاطر عریان بودن بیپایگی این اعترافات ، حتی بعضا از آقای ابطحی دلخور هستند. نگارنده شخصا علاقهای به دنبال کردن اخبار بنگاههای دورغپراکنی که حتی حاضر نیستم ساحت مقدس قلم را با نام بردن از آنها آلوده کنم ندارم و از این رو هرگز به پایگاههای اطلاعرسانی (یا بهتر بگویم پایگاههای نشر اکاذیب آنها)رجوع نمیکنم. اما روی سخنم با دوستان عزیزی است که در ابتدای این نوشته به آنها اشاره کردم.
محمدعلی ابطحی، بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، محسن امینزاده، محسن صفایی فراهانی، عبدالفتاح سلطانی، احمد زیدآبادی و بسیاری دیگر از چهرههای بیشماری که به بهانه اعتراضات بعداز انتخابات دستگیر شدهاند و این روزها باید منتظر اعترافات تکاندهنده! و درعین حال هیجانانگیز یکایک آنها باشیم.همگی دارای پیشینه و سوابق مشخص و شفافی هستند و اتفاقا این موضوع درست برخلاف سوابق کسانی است که این روزها در سوی دیگر میز محاکمه و مجادله نشسته و پز مظلوم و مدعی به خود گرفتهاند و دم از علاقه به نظام و میهن میزنند.
دوستان عزیز بدانند که هر آنچه در چنین جلسات و محاکمهای از سوی چهرههای محبوب یا مورد علاقه آنها بیان میشود ، به معنای واقعیت مطلق نیست ، بلکه قلب مطلق واقعیت است. دلیل این ادعا برگزاری چنین جلسات و یا پخش مانند این اعترافات در گذشتههای نه چندان دور از شخصیتهای گوناگون است. نگارنده شخصا دو بار سابقه دلخوری از دو دوست بزرگوار به خاطراین نوع اعترافات را داشتهام: سید ابراهیم نبوی وعلی افشاری. و جالب اینجاست که آنچه هر دو نفر پس از آزادی از بند ، در باب کیفیت اخذ اعترافات بیان کردند، باعث شرمندگی من از آنچه درباره این دو عزیز پیش خود اندیشیده بودم ، شد و امروز با درس گرفتن از آن تجارب ، نه تنها از شنیدن اعترافات ابطحی یا هر شخصیت دیگری بهتزده یا ناراحت نمیشوم بلکه آرزومی کنم اگر این نوع سخنان موجب رهایی هر یک از این بزرگواران میشود هر چه سریعتر اعترافات مدنظر حضرات را برزبان آورند. در باب کشف اعتبار اعترافات ابطحی، نظر انداختن به تصویر منتشر شده از این ایشان در دادگاه کفایت میکند. از سوی دیگر ، تامل در این موضوع که مثلا جناب ابطحی درباره آقای خاتمی حقایقی را که پس از حدود 30 سال رفاقت و همکاری و همنشینی مداوم متوجه آن نبوده است در مدت حدود 50 روز که ایشان را ندیده است، دریافته خود دلالت بر عمق صحت اعترافات دارد.
غرض اینکه شنیدن چنین سخنان و اعترافاتی نباید باعث بهتزدگی و دلخوری هواداران چهرههای اصلاحطلب و یا غفلت از مسائل اصلی شود. امروز ، مساله و مشکل ، سخنان و اعترافات عزیزان دربند نیست. و ای کاش هواداران اصلاحات از طریق خانواده زندانیان به این عزیزان پیغام دهند که اعترافات مورد نظر را بر زبان آورند و خود را برهانند. نگارنده همواره به شوخی به دوستان میگوید که اگر روزی در موقعیت یکی از این بزرگان قرار بگیرم در همان خودروی مخصوص که برای انتقال اینجانب به مکانهای نامشخص در نظر گرفته شده است ، تقاضا میکنم دوربینی روشن کنند تا هر آنچه که به من مربوط میشود و نمیشود را بگویم. ترجیح می دهم عرض خود ببرم اما زحمت برای برادران ایجاد نکنم.
الغرض ، به من چه که ابطحی در دادگاه چه گفت و چه خواهد گفت؟ به من چه که قرار است از زبان چهرههای شاخص اصلاحطلب چه حرفهایی علیه موسوی ، خاتمی و هاشمی گفته شود؟می دانم که من دچار خفقانم خفقان!بگذارید هواری بزنم. و می دانم که من هوارم را سر خواهم داد.
محمدعلی ابطحی، بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، محسن امینزاده، محسن صفایی فراهانی، عبدالفتاح سلطانی، احمد زیدآبادی و بسیاری دیگر از چهرههای بیشماری که به بهانه اعتراضات بعداز انتخابات دستگیر شدهاند و این روزها باید منتظر اعترافات تکاندهنده! و درعین حال هیجانانگیز یکایک آنها باشیم.همگی دارای پیشینه و سوابق مشخص و شفافی هستند و اتفاقا این موضوع درست برخلاف سوابق کسانی است که این روزها در سوی دیگر میز محاکمه و مجادله نشسته و پز مظلوم و مدعی به خود گرفتهاند و دم از علاقه به نظام و میهن میزنند.
دوستان عزیز بدانند که هر آنچه در چنین جلسات و محاکمهای از سوی چهرههای محبوب یا مورد علاقه آنها بیان میشود ، به معنای واقعیت مطلق نیست ، بلکه قلب مطلق واقعیت است. دلیل این ادعا برگزاری چنین جلسات و یا پخش مانند این اعترافات در گذشتههای نه چندان دور از شخصیتهای گوناگون است. نگارنده شخصا دو بار سابقه دلخوری از دو دوست بزرگوار به خاطراین نوع اعترافات را داشتهام: سید ابراهیم نبوی وعلی افشاری. و جالب اینجاست که آنچه هر دو نفر پس از آزادی از بند ، در باب کیفیت اخذ اعترافات بیان کردند، باعث شرمندگی من از آنچه درباره این دو عزیز پیش خود اندیشیده بودم ، شد و امروز با درس گرفتن از آن تجارب ، نه تنها از شنیدن اعترافات ابطحی یا هر شخصیت دیگری بهتزده یا ناراحت نمیشوم بلکه آرزومی کنم اگر این نوع سخنان موجب رهایی هر یک از این بزرگواران میشود هر چه سریعتر اعترافات مدنظر حضرات را برزبان آورند. در باب کشف اعتبار اعترافات ابطحی، نظر انداختن به تصویر منتشر شده از این ایشان در دادگاه کفایت میکند. از سوی دیگر ، تامل در این موضوع که مثلا جناب ابطحی درباره آقای خاتمی حقایقی را که پس از حدود 30 سال رفاقت و همکاری و همنشینی مداوم متوجه آن نبوده است در مدت حدود 50 روز که ایشان را ندیده است، دریافته خود دلالت بر عمق صحت اعترافات دارد.
غرض اینکه شنیدن چنین سخنان و اعترافاتی نباید باعث بهتزدگی و دلخوری هواداران چهرههای اصلاحطلب و یا غفلت از مسائل اصلی شود. امروز ، مساله و مشکل ، سخنان و اعترافات عزیزان دربند نیست. و ای کاش هواداران اصلاحات از طریق خانواده زندانیان به این عزیزان پیغام دهند که اعترافات مورد نظر را بر زبان آورند و خود را برهانند. نگارنده همواره به شوخی به دوستان میگوید که اگر روزی در موقعیت یکی از این بزرگان قرار بگیرم در همان خودروی مخصوص که برای انتقال اینجانب به مکانهای نامشخص در نظر گرفته شده است ، تقاضا میکنم دوربینی روشن کنند تا هر آنچه که به من مربوط میشود و نمیشود را بگویم. ترجیح می دهم عرض خود ببرم اما زحمت برای برادران ایجاد نکنم.
الغرض ، به من چه که ابطحی در دادگاه چه گفت و چه خواهد گفت؟ به من چه که قرار است از زبان چهرههای شاخص اصلاحطلب چه حرفهایی علیه موسوی ، خاتمی و هاشمی گفته شود؟می دانم که من دچار خفقانم خفقان!بگذارید هواری بزنم. و می دانم که من هوارم را سر خواهم داد.
۱ نظر:
درسته به من چه که کی چی گفت؟
من فقط می خوام بدونم "رای من کجاست؟"
ارسال یک نظر