۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

دیواری که فروریخت اما غلط کرد!


کلی خودم را آماده کرده بودم که درباره سالگرد فروپاشی دیوار برلین ، چیزکی بنویسم و حتی می خواستم در شروع مطلبم از این جمله کورت توخولسکی استفاده کنم و بگویم که عجب اشتراکی بین آرزوی امروز من و آرزوی آن روز توخولسکی وجود دارد که سالها پیش گفته بود : " تو زندگیم فقط یه آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشامو واکنم ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاشون با هم عوض شده ." داشتم فکر می کردم اینکه تبعات سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک فروپاشی آن چه بوده است نه به من ربطی دارد ، نه احتمالاخوانندگان این وبلاگ حوصله دارند به آن فکر کنند . آنچه که این فروپاشی را به نظر من باشکوه می کند ، شوق آزادی است . هیجانی است که جوانان برلین شرقی برای گذر از آن دیوار ، که به نوعی تبدیل به مظهر استبداد و دیکتاتوری و خفقان در بلوک شرق آن زمان شده بود ، داشتند . بعد از بیست سال هنوز تصاویر این افراد ، زمانی که برای هم قلاب می گیرند تا از فراز دیوار رد شوند و با تیشه و هر چیز دیگری که در دست دارند این نماد و بت استبداد را فرو ریزند ، دل آدم را می لرزاند . به هر حال من داشتم به این جور چیزها فکر می کردم و ذهنم را سازمان می دادم که دیدم یکی از روزنامه ها از قول سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی خبر از حضور این نیرو در اینترنت و به قول معروف ، نظارت این نیرو بر فضای مجازی داده است . طبیعی است که من از آنجا که خیلی آدم عاقلی هستم و بچه خوبی هم ایضا ! به این نتیجه رسیدم که غلط کرده باشم اگر درباره دیوار برلین که هیچ ، درباره هر چیز دیگری ، جز همان چیزهایی که سردار عزیز و نازنین دوست دارد بنویسم . من که نمی خواهم برادران عزیزم به زحمت بیفتند . چه کاری است ؟!!! عزیزان مجبور شوند وسط وبلاگ نویسی از داخل مونیتور ، اسپری فلفل به سمت ما بزنند یا خدای ناکرده با باتوم از داخل مونیتور بیایند بیرون که فلان فلان شده ، غلط کردی که مثلا فکر کردی شما بیشمارید ! یا یک چیزهایی در همین مایه ها ! اصلا من همین جا به سردار قول می دهم در فضای مجازی از رنگ سبز استفاده نکنم و فقط با مشکی و قرمز که رنگهای مورد علاقه ایشان و دوستانشان است بنویسم . بعدش هم ، ما در تمام این مدت که فقط لشکر سایبری برادران سپاه تا فیها خالدونمان را در فضای مجازی کنترل می کرد ، مانده بودیم چگونه مراقب گفته ها و نگفته هامان باشیم ، حالا که برادران نیروی انتظامی هم دارند می آیند داخل ، طبیعی است که بگوییم گل بود و به یک رنگ دیگر هم آراسته شد . (گفتم که محال است از سبز استفاده کنم!!! حتی اگر مال نیروی انتظامیش هم قشنگ باشد .) البته من احتمال می دهم برادران انتظامی یک بخش کارشان ، برخورد با موارد منکراتی باشد . مثلا ناگهان روی مانیتور این تذکر ظاهر می شود که : "خواهرم ! حجابت ! برادرم ! نگاهت ! " یا مثلا در اتاقهای گفتگو ، نیروی انتظامی با نام کاربری "گشت ارشاد" حاضر می شود و درباره ارتباط و نسبت دخترها و پسرهایی که با هم گفتگو می کنند می پرسد . شاید هم وقتی که نصف شب با زیرپوش و شلوار آستین کوتاه جلوی رایانه خود نشسته اید و با خیال راحت در فضای مجازی ولگردی می کنید ، زنگ خانه به صدا در بیاید و برادران پس از تفتیش منزل ، البته با حکم قضایی!!! ، شما را به اتهام عدم رعایت شئونات با خود ببرند . به هر حال ، ما از هر نوع ورود نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی به هر جایی ، به دو دلیل استقبال می کنیم : دلیل نخست اینکه مگر مرض داریم که استقبال نکنیم ؟ دلیل دوم اینکه مگر غیر از این ، چاره ای هم داریم ؟ الان هم برای اینکه تجدید بیعت کنیم به استحضار سردار فرماندهی محترم می رسانیم که اولا ما اصلا بیشمار نیستیم . ثانیا سردار رادان خیلی آدم گلی هستند . ثالثا ما هر چه در نقشه می گردیم ، جایی به اسم کهریزک پیدا نمی کنیم و به همین خاطر از اعدام کروبی و موسوی و حتی خاتمی ، حمایت می کنیم . رابعا روسیه ، کشور دوست و برادر ماست و ملت ایران در طول تاریخ ، به جز خوبی از این کشور ندیده است و خاک ایران را هم انگلیس و آمریکا و اسراییل در جریان قرارداد ترکمنچای و گلستان ، کوفت کردند و بالا کشیدند . خامسا ما فرو ریختن دیوار برلین را محکوم می کنیم و معتقدیم دیوار برلین غلط کرد که فروریخت . سادسا آزادی که شاخ و دم ندارد . سابعا دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را ( به من چه که خوانندگان محترم به جای مصراع دوم چه می گویند) . ثامنا از طرحهای اقتصادی آن آقا برای جهان اسلام و جهان نامسلمان که طبیعتا در نتیجه تجارب موفق ایشان در ایجاد رونق اقتصاد داخلی در این سالها بوده است ، حمایت می کنیم . تاسعا این خیلی باحال است که صادق محصولی ، وزیر رفاه باشد . عاشرا در شهر خبری نیست .

هیچ نظری موجود نیست: