۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

فاعتبروا یا اولی الابصار


آقای برادر و خانم خواهر ! با شما هستم ! شما که وقتی میکروفن می بینی ، از خود بیخود می شوی و نمی دانی چه باید بگویی و به همین خاطر شروع می کنی به داد وبیداد و فتوای بگیر و ببند صادر کردن ! با شما هستم که خودت را در مرکز آفرینش و شاقول حق و باطل می دانی و هر چیزی که خلاف فکر و اندیشه ات بود را مظهر باطل و مستحق نابودی می پنداری ! با شما هستم که تفنگ و باتوم و زنجیر و اسپری گاز اشک آور داری و به همین خاطر فکر می کنی همیشه هستی ! آقای برادر و خانم خواهر ! علی کردان مرد ! تو هم می میری ! در واقع ممکن است دیر یا زود داشته باشد اما شک نکن که سوخت و سوز نخواهد داشت . لا اقل کاری کن که اگر مردی ، مردم از مرگت احساس ناراحتی کنند و یا اینکه احساسی نداشته باشند ! نه اینکه شنیدن خبر مرگت موجب شادی دیگران شود و برای دستیابی به این شادی ، هر روز و ساعت ، برایت آرزوی مرگ کنند . آقای برادر و خانم خواهر ! علی کردان هیچ وقت مانند شما ، اینگونه علنی و آشکار روبروی مردم نایستاد و علیه آنها موضع نگرفت . حداقل تا جایی که حافظه تاریخی ملت یاری می کند ، چنین بود . اینکه علی کردان در سالهای ابتدایی دهه شصت ، کجا بود و چه کرد ، اهمیتی ندارد . کردان در این سالها تنها یک اشتباه بزرگ استراتژیک کرد که بابت آن ، هزینه سنگین لکه دار شدن حیثیتش را متحمل شد و آن هم دادن دست دوستی به شخصی بود که مردم را به استهزا گرفته و با مدیرانش مانند دستمال کاغذی برخورد می کند . اگر کردان چنین نمی کرد ، هیچگاه ماجرای مدرک دکترای او ، نقل محافل نمی شد و او را تبدیل به ضرب المثل نمی کرد و این چنین نبود که مرگش هم سبب پیدایش لطیفه های گوناگون شود و املای اشتباه آمبولانس حامل پیکر او سوژه عکاسان گردد . اگر چه هرگز موافق چنین برخوردی با درگذشت یک انسان نیستم ، اما واکنشی که بخشهای نه چندان کمی از جامعه به فوت او نشان دادند ، ناشی از همان اشتباه استراتژیک بود . در این موضوع عبرتی است برای همه ، به ویژه برای آنان که چنان صحبت می کنند و در مقام عمل بر می آیند که تو گویی عمر جاودانی دارند و دوزخ و بهشتی که برای مردم می گویند ، در همان حد منبر و تریبون سخنرانی ، واجد ارزش است .
می دانم که این طایفه ، چندان اعتقاد قلبی به موعظه ها و مدعیات خودشان ندارند ، که اگر داشتند ، قول و فعلی دیگرگونه داشتند و با مردم با قول احسن صحبت می کردند و برای انسانها به صرف انسان بودن احترام قائل می شدند و به جای بر طبل حبس و تعزیر و تبعید کوفتن ، بر سیاق حرمت و نجابت با مردم روبرو می شدند . می دانم که این روضه خوانی ها بر این جماعت اثری ندارد که خود ، خدایان روضه خوانی هستند ! ولی ای کاش فراموش نکنند که بالاخره آنها هم خواهند مرد و اگر آنچه که در باب زندگی بعد از مرگ می گویند ، همانطور باشد که می گویند ، بابت حق الناس و نارضایتی عده زیادی از مردم از آنها ، باید در پیشگاه خدایشان پاسخگو باشند . از مرگ علی کردان و واکنشهایی که گروههای مختلف به شنیدن خبر مرگ کردان نشان دادند می توان عبرتها گرفت اگر اهل عبرت گرفتن باشند . آقای برادر و خانم خواهر ! کاری کنید که عاقبت به خیر شوید . فاعتبروا یا اولی الابصار !

هیچ نظری موجود نیست: