۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

برای عبداله مومنی و همه زندانیان دربند




دیشب شنیدم که برای عبداله مومنی حکم 8 سال حبس صادر کرده اند . حقیقت این است که از روز 22 خرداد که این شرایط تهوع آور در کشور ایجاد شد و روز به روز ، بر وسعت و عمق عفونت افزوده شد ، قصد کردم که درباره هیچ یک از عزیزان به ناحق دربند ، مطلب اختصاصی ننویسم و به جز یک بار ، درباره سید محمدعلی ابطحی بر این قصد و نیت ایستادگی کردم . برای این ننوشتن هم دو دلیل داشتم . نخست آنکه بسیاری از چهره های سرشناس در زمره کسانی بودند که یا از نزدیک و یا دورادور به آنها ارادتی داشته ام و نمی خواستم با اسم بردن از عده ای در حق گروه دیگری جفا کنم . دوم آنکه چهره های دربند ناشناس و بی اسم و رسم ، بسیار بیشمارتر از سرشناسانند . بگذریم ! صدور حکم عبداله مومنی سبب شد که به بهانه و به نام او این مطلب را بنویسم .
ناخودآگاه یاد دوران دانشجویی و ماجراهای دفتر تحکیم وحدت در سالهای آغازین دهه 80 افتادم . ماجراهایی که از دل آن ، مومنی به شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت راه یافت و به آن سبب چندین بار بازداشت شد . نگارنده جزو آن گروه از دانشجویانی بود ، که با عبداله مومنی و اکثریت اعضای تحکیم بر سر خیلی مسائل اختلاف نظر داشتم و شاید از آخرین باری که مومنی را در مراسمی دیدم بیش از 3 یا 4 سال می گذرد . امروز هم شاید اگر مومنی ، نگارنده را در جایی ببیند اصلا به جا نیاورد . اما مساله اینجاست که علیرغم اختلاف نظرهای سیاسی ، عبداله مومنی را به خاطر شرافت و مردانگیش می ستایم . اگر ذهنیت کلیشه ای و حکومتی تحمیل شده در باب مفاهیمی نظیر شهادت و فداکاری را کنار بگذاریم و به این مفاهیم ، آزادانه بنگریم ، آنگاه مومنی را خواهیم ستود که برادر شهید است و سرپرستی خانواده برادر شهیدش را بر عهده گرفته و برای برادرزاده هایش پدری کرده است . و بعد از این ستایش ، وقت آن است که برای این کشور و مردمان نجیبش سوگواره برگزار کنیم . زیرا فداکاری های آنها به ثمن بخس فروخته شده و با فداکاران آنها چنان می کنند که می دانیم . خانواده شهید را تحت فشار می گذارند و به بند می کشند و تهدید و تحدید جامعه را در دستور کار قرار می دهند و شب و روز برای مردمان این کشور خط و نشان می کشند که آی ! خلق صغیر ! شما را چه به اظهار نظر و احساس تمیز و تشخیص ! سر به لاک خود فرو کنید و بگویید هر آنچه ما می گوییم درست است و هر آنچه ما می کنیم عین حق است و هر که با ما نیست بر ماست و هر که بر ماست ، دشمن است و دشمنان را باید اشداء علیهم بود و این هدفیست که کاربرد هر وسیله ای را توجیه می کند . روز شنبه 23 خرداد ، فردای روزی که مردم ، امیدهای زیادی را در آن می جستند ، میلیونها نفر منتقد بودند . حتما مومنی هم جزء آنها بود ، همانطور که احمد زید آبادی وووو . کودکان و نوجوانان بی شماری نیز بودند که فرزند خانواده های منتقد بودند ، ولی ترجیح می دادند به لذت بردن از تعطیلات تابستانی پیش روی خود بیندیشند . اقتضای کودکی و نوجوانی آنها ، همین بود . ولی ، آنان که برخلاف ادعاهای فراوان ، نه شیفتگان خدمت که تشنگان قدرت هستند ، انتقاد و منتقد را برنتافتند و داغ و درفش و حبس و تعزیر و سرکوب و کشتار را در پیش گرفتند . انتقادها به پایان رسیدند و منتقدان خاموش شدند . ولی به جای آن میلیونها منتقد ، امروز میلیونها مخالف در جامعه ما نفس می کشند . اگر در روزهای پایانی خرداد ، فرزندان مومنی ها و زیدآبادی ها به اقتضای سن و سالشان در پی لذت بردن از ایام تعطیلات بودند ، امروز آنها هم جزو میلیونها مخالف به ظاهر خاموش هستند . اینها همه از نتایج کوری و کری منبعث از تشنگی قدرت است . گره ای که می شد آن را با دست باز نمود ، آنقدر از اطراف کشیدند که امروز با دندان هم نمی توان باز کرد و تقلا برای گشودن آن با دندان ، بی دندانی خواهد آورد !
حضرات صاحب قدرت و مکنت ! نجابت این مردم بی شمار ، چشمان جهانی را خیره به خود کرده است . می دانم که وجدان خواب آلوده شما قصد بیدار شدن ندارد . اما باور کنید ، کمی شرافت بد نیست . صحنه های چندش انگیزی که در این چند ماه در کوچه و خیابان خلق کرده اید برای بدنامی ابدی شما کافیست . سعی کنید از این بدنام تر نشوید . دیری نخواهد پایید که فرزندان مومنی ها و زیدآبادی های این مملکت ، تقاص سختی از شما خواهند ستاند و آن گاه فریاد استغاثه شما راه به جایی نخواهد برد . یادتان باشد که مرحوم مهندس مهدی بازرگان در سال 1343 در بیدادگاه نظامی شاه ، که نتیجه اش سالها حبس و تبعید برای بازرگان و یارانش بود ، خطاب به شاه اخطار داد که آنها آخرین گروهی خواهند بود که از راه قانون با شاه مخالفت کرده اند و تاریخ بر صحت این ادعا مهر تایید زد . گویی که امروز ، تاریخ قصد بازآفرینی خودش را دارد .روغن ریخته را نمی توان نذر امامزاده کرد و بدنامی موجود را نمی توان به این سادگی از لوح دل این ملت پاک نمود ، لااقل این عفونت را بیش از این وسعت ندهید . همین امروز همه زندانیان را آزاد کنید . هان!ای دل عبرت بین ! از دیده عبر کن هان !/ ایوان مدائن را ، آیینه عبرت دان !

هیچ نظری موجود نیست: