۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

سونامی غیرت


چند روز پیش ایمیلی با موضوع زنان و دختران کرایه ای به دستم رسید که سعی کردم چندان محتوای آن را جدی و واقعی تلقی نکنم یا لا اقل به خودم بقبولانم که آنچه در آن ایمیل ذکر شده بود توام با نوعی مبالغه بود . اگر چه عکسهای ضمیمه آن ایمیل که مربوطه به مراسمی بود که روزنامه هایی مانند کیهان و جوان و وطن امروز و رادیو-تلویزیون خصوصی ضرغامی و رفقا از آن به عنوان سونامی غیرت !!! نام برده اند ، شک و تردید پیرامون محتویات آن ایمیل را کاهش می داد . به هر حال ، آنچه ساعتی پیش در محله گیشای تهران ، که مرکز حکومت اسلامی است دیدم ، چندان دور از آن قصه زنان و دختران کرایه ای نبود . ابتدا درباره بازگویی آنچه که پیش آمد ، دودل بودم اما هر چه پیش خودم فکر می کنم تا زشتیها و واقعیتهای تهوع آور اجتماعمان را بدون پرده پوشی بیان نکنیم و تا زمانی که ما ، به عنوان مردم ، خودمان فکری به حال زار این مملکت نکنیم ، امید به اصلاح بستن ، پوچ و بی حاصل است . زیرا این دولتمردانی که ما داریم چندان اهل گرم کردن آبی نیستند و آنچنان علاقه به دیگهایی که برای آنها نمی جوشد ، ندارند .
و اما شرح ماوقع ! امروز غروب تصمیم دو نفره من و همسر محترم ، بر این بود که از محل کار تا منزل را پیاده طی کنیم و در بین راه بعد از مدتها با یکدیگر مراسم بستنی خوری داشته باشیم ! در یکی از خیابانهای محله گیشا در پیاده رویی که چندان هم عریض نبود ، دو خانم !!! جوان یا شاید نوجوان که اتفاقا در حال بستنی خوری بودند با ظاهر آنچنانی ، چنان راه می رفتند که گویی ما تحتشان هم وزن ما تحت فیل بود و در نتیجه سرعتشان گرفته می شد . وقتی به نزدیکی آنها رسیدیم متوجه شدیم که دلیل این کندروی ، خودروی لوکسی است که در کنار خیابان در حال همراهی آنها و شاید هم ارائه پیشنهادهایی خاص است . به هر حال ما از کنار این دو نفر ، به خاطر نوع راه رفتنشان و عرض کم پیاده رو با سختی رد شدیم که به خاطر آنچه که گفتم برخورد کوچکی با کیف آن خانم !!! جوان پیدا کردیم و ایشان هم از روی شرم و حیای فراوانی !!! که طبیعی ذات این نوع موجودات است با فحش آبداری ما را بدرقه کرد . امثال بنده ، از دید تئوریسینهای سونامی غیرت !!! قاعدتا مظهر بی غیرتی هستیم ، اما هر چه باشیم سکوت کردن در برابر توهین های آنچنانی به خودمان یا همسرمان را نمی پذیریم . به سمت آن خانم !!! برگشتم تا به خاطر این پرده دری اعتراض کنم که فحاشیش را باغلظت بیشتر و با سر و صدای فراوان ادامه داد و لیوان بستنیش را به سمت من پرتاب کرد تا هم بستنی خورده باشیم و هم بستنی !!! خورده باشیم . آن دیگری هم که احتمالا به زور 16-17 ساله بود به سمت همسرم حمله ور شد که مجبور به عقب راندنش شدم . جالب آنکه مشتریان این خانمها !!! با دیدن این صحنه سریعا از محل دور شدند . عابران و کسبه محل با دیدن این صحنه و شنیدن در و گوهر جاری بر زبان آن دو نفر ، ما را از چنگ آنها نجات دادند .
و اما ! آن دو خانم !!! حداکثر 18-19 ساله بودند . الفاظی که بر زبان آنها جاری بود شاید به این سادگیها مورد استفاده هر مرد لاتی ، قرار نگیرد . چشم حضرات صاحب حکومت روشن که چنین فرزندانی را برای آینده این مملکت تربیت کرده اند . آقایان ، مالک همه تریبونهای رسمی و فراگیر کشور هستند و مدعی آنند که بر مبنای دین حکومت می کنند و مردم را هدایت می کنند و آنگاه نسلی که تمام و کمال تحت تاثیر روشهای تربیتی و سیستمهای آموزشی آنها بوده اند به چنین تحفی تبدیل شده اند . از طرف دیگر ، به خاطر بیاورید که در همین روزها و شبها چه تعداد از جوانان نخبه و صاحب فکر این مرز وبوم ، به خاطر همین صاحب فکر بودنشان ، در زندان هستند و آنگاه باب هرزگی در خیابانهای پایتخت مفتوح است . به جایی رسیده ایم که اگر یک جوان و نوجوان بگوید ، حق و رایش را می خواهد و یا به اقتضای سن و شرایطش پرسشی را طرح نماید ، پاسخش یا دستگیری و محاکمه است و یا باتوم و چوب و چماق . ولی اگر جوانی در خیابانهای شهر ، سرگردان حوائج زیر شکمی یا علایق مخدری باشد ، می تواند بدون نگرانی و شاید حتی با نوعی مصونیت در پی سودای خود باشد . تعجب هم ندارد ! جوانی که به دنبال علافی و الواتی و ولگردی باشد در مقایسه با جوان نخبه و تحصیلکرده ، اگر برای مملکت سودی نداشته باشد ، برای حکومت زیان هم ندارد . اصلا اولی از دومی بهتر است که اگر نبود لااقل سعی می کردند کاری کنند که جوانان تحصیل کرده و نخبه از حداقل آرامش روانی و روحی برخوردار باشند و در تب و تاب فرار از این کشور (بخوانید مهاجرت نخبگان) نباشند . تعارف را کنار بگذاریم ! آقایانی که امروز برای مخالفان و منتقدان خط و نشان می کشند و چوبه دار ترسیم می کنند اگر باعرضه بودند و واقعا درد دین و مردم داشتند ، فکری برای جلوگیری از سقوط و تباهی بخشهای نه چندان کوچکی از جوانان و نوجوانان می کردند . نمی دانم ! شاید هم واقعا از دید آن حضرات وجود این موجودات و چنین زنان و دختران کرایه ای ، برای زمانهایی که غیرتشان می خواهد دچار سونامی شود لازم است ، پس نباید مزاحم کسب و کار آنها شد .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

متاسفم. هم برای اتفاقی که برای شما و همسر محترم افتاده هم برای آنها و بیشتر برای مملکتم. به قولا ضرر که ندارند هیچ، سود هم میرسانند به آقایان. همه رقمه. (این را به چشم دیده ام که میگویم.روبروی یکی از قرارگاه های سپاه)
آقای حامدجان، مگر یادتان نیست آقای رییس جمهور با صراحت و وقاحت تمام توی مناظره شان گفتند:"هر کس میخواهد از این مملکت برود. ما جلوی کسی را نمیگیریم. وظیفه ما ساختن ممکلت برای آنهایی ست که میمانند"!!!!! منظورشان از ساختن همین پدیده ای ست که این روزها شاهدیم احتمالا