۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

چون برای فصل کردن آمدند


حکایت دم خروس و قسم حضرت عباس را تقریبا همه ما از بریم . حالا انگار این حکایت ، وصف الحال حکام روزگارمان است . از طرفی دم از حکمرانی بر سیاق دینی می زنند و سخن از مهرورزی بر زبان می آورند و از طرف دیگر در عمل سعی در ریشه کن کردن هر نوع مهر و محبت بین مردم جامعه ، به بهانه اختلاف دیدگاه و سلیقه سیاسی دارند . اجازه بدهید برای اینکه لقمه را دور سرمان نچرخانیم ، مصداقی صحبت کنیم . دو سایت فیس بوک و گرداب ، برای همه ایرانیانی که دستی در دنیای مجازی دارند ، شناخته شده هستند . نخستین ، یک شبکه مجازی اجتماعی بین المللی است که با استفاده از آن می توان دوستان قدیمی را پیدا کرد ، دوستان جدید هم پیدا کرد ، و باب بحث و گفت وگو در باب زمینه های گوناگون را گشود . دومی ، سایتی است که در آن می توان چهره های آشنا پیدا کرد و لابد فی سبیل الله ! به سرویس اطلاعاتی رد و نشانی آنها را اعلام نمود تا سرویس اطلاعاتی و دوستان سپاهی دست اندرکار این سایت به همان روشهایی که خودشان بلدند مابقی ماجرا را پیگیری نمایند . برخورد دستگاه حاکمه با این دو سایت می تواند نشان و نمادی از پایبندی حاکمیت به مدعای مهرورزی و مردمی بودن باشد .
سایت فیس بوک مدتهاست که اسیر فیلترینگ است . اعضای این شبکه بزرگ اجتماعی در ایران برای اینکه بتوانند به سایت مورد علاقه شان دسترسی داشته باشند باید از هزار و یک لطایف الحیل بهره بجویند و در به در آخرین نسخه های فیلترشکن باشند . جالب اینجاست که دستگاه حاکمه و به صورت خاص ، بخش قضایی آن که احتمالا در روز تاسیس ، فلسفه وجودیش دفاع از حق مردم در برابر قدرت و حاکمیت بود ، ناگهان قانونی وضع می کند که استفاده از فیلترشکن و دراختیار دیگران قرار دادن آن را جرم می داند . انگار نه انگار که حرمت امام زاده را متولی آن باید حفظ کند . تو گویی در قانون اساسی این مملکت و در منشور جهانی حقوق بشر که اتفاقا ایران هم از امضاکنندگان است اشاره ای به حق همه افراد در دسترسی به جریان آزاد اطلاعات و اخبار نشده است . از طرفی دستگاهی که باید پاسدار قوانین باشد ، قانونی می آورد که موجب استهزا و وهن قانونگذاری می شود . دوستان یادشان رفته است که امسال سال 1388 خورشیدی و 2010 میلادی است نه 1308 خورشیدی و 1930 میلادی ، که بتوان مردم را وادار کرد فقط آنچه را که حاکمانشان می خواهند ، ببینند و بشنوند و بگویند . تازه به این هم فکر نمی کنند که کارکرد اصلی سایت فیس بوک ، گسترش روابط اجتماعی است و اگر امروز کاربری دیگری از آن در ایران صورت می پذیرد و مردم برای اظهارنظر سیاسی به آن مراجعه می کنند ، مشکل از فیس بوک نیست ! مشکل از کسانی است که همه مجاری تنفس و اظهارنظر جامعه را مسدود کرده اند و فقط اعوان و انصار خودشان را محق برای سخنرانی و اظهارفضل!!! می دانند .
در نقطه مقابل فیس بوک ، برخورد حاکمیت مهرورز با سایت گرداب ، قابل توجه است . سایتی که با بودجه رسمی حاکمیت و برخورداری از پشتوانه مالی و معنوی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی شکل گرفته و هدف آن گسترش فرهنگ آدم فروشی و سوءظن پراکنی بین افراد جامعه است . این سایت همانطور که اشاره شد ، علیرغم اینکه فلسفه اش برخلاف فیس بوک ، جلوگیری از گسترش روابط اجتماعی و ایجاد حس بدبینی و وحشت افراد جامعه از یکدیگر است ، بدون هر نوع مشکلی به کار خود ادامه می دهد . اگر در فیس بوک شما برای پیدا کردن دوستان قدیمی یا جدید به منظور ارضای نیازهای عاطفی و اجتماعیتان عطش دارید ، در سایت گرداب باید برای شناسایی چهره های آشنا و قاعدتا فروختن آنها به سرویس اطلاعاتی در راستای ارضای حس آدم فروشی ، تلاش کنید .
برخوردی که به صورت رسمی با این دو سایت صورت می گیرد و فرهنگ و فلسفه وجودی این دو سایت می تواند ، چراغ راه همه کسانی باشد که واقعا دلسوزانه و از سر حسن نیت در پی اصلاح شرایط کشور و دفع غده های سرطانی لانه کرده در کالبد این آب و خاکند . خیلی مفید و مختصر اینکه ، گروهی اندک حاکمیت خود را منوط به ایجاد شکاف در بین مردم و رو در رو قرار دادن افراد ، به صرف اختلاف دیدگاه و سلیقه می دانند . این گروه ، از نزدیک شدن مردم به یکدیگر و ایجاد انس و الفت و اعتماد در بین اعضای جامعه هراسانند . اگر نخستین فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی در ایام قبل از به اصطلاح انتخابات خرداد ماه را دیده باشید ، به این موضوع اشاره می شد . در آنجا میرحسین می گفت که گاهی اوقات آدم حس می کند بعضی ها نمی خواهند مردم با هم مهربان باشند . دست می کنند داخل یک خانواده ، یکی را خودی می کنند و دیگری را غیر خودی !
و امروز ، دقیقا این دیدگاه ، تمام قد ، در حال از پرده برون آمدن است . که اگر چنین نبود با گسترش روابط اجتماعی افراد جامعه به عنوان جرم برخورد نمی شد و برای آن مجازات تعیین نمی شد و از طرف دیگر ، مردم تشویق به معرفی یکدیگر به دستگاه امنیتی ، آن هم به خاطر اختلاف دیدگاه و سلیقه سیاسی نمی شدند . کلید زدن سناریوی تجمعات مثلا خودجوش!!!مردمی که در آن گروههای عظیم مردم ، خس و خاشاک یا بزغاله و گوساله خوانده شوند ، فقط و فقط ناشی از این دید و برای جلوگیری از اعتماد و نزدیکی مردم به یکدیگر است . فهمیدن این موضوع چندان دشوار نیست ! فرض کنید که شما با برادر یا پدرتان از لحاظ سیاسی اختلاف نظر دارید . آیا هرگز او را با صفت بزغاله و گوساله خطاب قرار می دهید . آیا آن آقایی که اتفاقا جزء سران حاکمیت است و پسرش را در این قضایا از دست داد ، پیش از مرگ پسرش به واسطه تفاوت دیدگاه ، او را چنین لقب می داد ؟
پادزهر این سم مهلک ، فقط یک چیز است ! افزایش دوستی ها و محبت بین مردم ، علیرغم همه اختلاف نظرها . باور کنیم که در حاکمیت فعلی ، چندان پرشمار نیستند کسانی که می خواهند با ایجاد شکاف در جامعه ، پایه های حکومتشان محکم شود . همان گروه اندکی که اطمینان دارند چون دارای پایگاه مردمی وسیع نیستند باید مانع وصل مردم شوند . کسانی که با شعار مهرورزی ، اما برای فصل کردن آمدند ؛ نی برای وصل کردن آمدند . این مردمند که بیشمارند و آنگاه که سخن از زندگی بهتر برای همه باشد ، اختلاف نظر سیاسی مردم با یکدیگر ، چندان مساله بزرگی نخواهد بود . هدف رسیدن به فردایی است که همه افراد ، بتوانند با هر دیدگاه و سلیقه ای از حقوق شهروندی یکسان و کرامت انسانی برخوردار باشند . به همین خاطر باید از افتادن در دام رودررویی با یکدیگر پرهیز کرد . اختلاف و بدبینی اعضای جامعه به یکدیگر فراهم کننده بستر حکمرانی گروهی اندک بر همه چیز این مملکت است . یادمان باشد که سایتهای اینترنتی را می توان فیلتر کرد و استفاده از فیلتر شکن را به شکلی مضحک ، جرم تلقی کرد و مانع از گسترش روابط مجازی افراد با یکدیگر شد ، اما آنچه که به این سادگی قابل فیلترینگ نیست ، روابط حقیقی انسانهاست . بد نیست که بیانیه شماره 13 میرحسین موسوی را به امید راه سبز امید بازخوانی کنیم .

۱ نظر:

omid,taghizadeh گفت...

are refigh. in domhaaye khoroos hame jaaye zamin pakhsh shodan. in vaziyate ta moddate ziaadi paydar nemimune.
zemnan postaye khoobi minivisi.
zende bashi